شهادت هنر مردان خدا و راز سربه مهري است ميان عاشق و معشوق. رخشان چراغي است در امتداد نگاه افلاكيان خاكي؛ همانان كه راه صدساله را يك شبه پيمودند و از بقعهي فنا به خطهي بقا خراميدند؛ همانان كه عرش را بهتر از فرش و سفر را بهتر از حضر يافتند و در گرگ و ميش صبح كه نواي جرس، عاشقان حرم را صلا ميزد، خواب نوشين بامدادي را از ديدگان ربوده و با دوگانهي عشق به ديدار يار شتافتند؛ همانان كه زندهاند و نزد پروردگارشان روزي ميخورند: «ولاتحسبنّ الذين قتلوا في سبيلالله امواتاً بل احياءٌ عند ربّهم يرزقون»
آري شهادت هنر مردان خداست، هنري كه رويكرد عاشقانه و از سر آگاهي نسل آيندهساز ايران سدهي چهاردهم هجري بدان، طرحي نو در انداخت و نه تنها موجبات سرنگوني حكومت مستبد پهلوي و استقرار نظام مقدس جمهوري اسلامي را فراهم آورد، بلكه هجمهي نظامي همه جانبهي مخالفان حاكميت اسلام ناب محمدي(ص) را نيز كه در قالب تجاوز رژيم بعث عراق به ايران اسلامي رخ نمود، ناكام گذاشت.
اين رويكرد شكوهمند كه به فضل خدا و در سايهسار زعامت و رهبري بنيانگذار جمهوري اسلامي، حضرت امام خميني (ره) شكل گرفت، اين سؤال را به اذهان متبادر مينمايد كه آن بزرگمرد چگونه توانست عشقورزي و دلدادگي به شهادت في سبيلالله را به ملت خويش بياموزد؟ يا به تعبير ديگر، نقش امام (ره) در تربيت نسل عاشق شهادت چه بوده است؟
در مقام پاسخگويي بدين پرسش اساسي، اگر سيرهي نظري و عملي امام راحل را در نظر بگيريم در مييابيم كه نقش ايشان در تحقق تربيت مورد بحث به دليل بهرهمندي ايشان از موارد ذيل برجسته و ممتاز است:
الف- برعهده داشتن رهبري خردمندانه انقلاب اسلامي
در روزگاري كه آسمان شب زدهي ايران تيرهتر از آن مينمود كه رواق منظر خستگان از صولت شب، ميزبان اميدواري به درخشيدن كوكبي هدايتگر باشد، به ناگاه خورشيد وجود روح خدا طلوع نمود و بذر اميد در قلوب جويندگان دينمداري، استقلال و آزادي ايران طاغوت زده جاي گرفت.
سلسه جنبان انقلاب اسلامي در شرايطي كه انديشهي زوال نظام ستم شاهي به ذهن كسي خطور نميكرد، به صراحت علت العلل مشكلات عديده و ديرپاي ملت ايران را حاكميت رژيم طاغوت دانستند و ضمن كشيدن قلم رد بر انديشهي جدايي دين از سياست، انديشهي متعالي ولايت فقيه و تأسيس حكومت مردم سالار ديني را در امتداد نگاهها قرار دادند.
با فراهم آمدن زمينهي مبارزه با حكومت اسلام ستيز پهلوي، فرهنگ شهادت ديگربار مجال زنده شدن يافت و عرصه را بر دشمنان دين و ملت تنگ ساخت.
اين امر كه به خوبي مؤيد ريشهدار بودن و مواجه شدن انقلاب اسلامي با اقبال عمومي بود، هر روز ابعاد گستردهتري پيدا كرد تا آنجا كه افق روشن پيروزي رخ نمود.
بدين ترتيب، رهبر كبير انقلاب اسلامي با اقتدا به سالار شهيدان فرهنگ شهادت في سبيلالله را احيا فرمود و عملاً در راه تربيت نسلي عاشق و عارف به شهادت گام برداشت.
آري آن پيشواي بزرگ خاطر شريف ملت مسلمان ايران را بدين حقيقت مهم جلب فرمود كه پيروزي انقلاب اسلامي و حاكميت دين خدا در گرو شهادت طلبي است:
«طبع يك انقلاب فداكاري است. لازمهي يك انقلاب شهادت و مهيا بودن براي شهادت است. قرباني شدن و قرباني دادن در راه انقلاب و پيروزي آن اجتناب ناپذير است به ويژه انقلابي كه براي خداست و براي دين اوست، براي نجات مستضعفان است و براي قطع اميد جهانخواران و مستكبران ... قرباني براي يك انقلاب بزرگ نشانهي يك پيروزي و نزديك شدن به هدف است...»
ب- شهادت طلبي
رهبر كبير انقلاب اسلامي كه فرهنگ عاشورايي شهادت طلبي را به عنوان سنتي از سنن مذهبي فراموش شده احيا فرمود، خود فرزند شهيدي سرافراز بود و با اقتدا به اجداد طاهرينش به شهادت در راه خدا عشق ميورزيد؛ چنان كه بارها شخصاً تا سرحد شهادت پيش رفت اما چون ارادهي الهي بر تأسيس حكومت اسلامي به دست تواناي ايشان تعلق گرفته بود، وجود به سلامت ماند.
دلدادگي آن پيشواي بزرگ به شهادت در مواضع و مواقع متعدد از جمله زمان شهادت آقازادهي مجتهد و مجاهدش، يعني آيتالله مصطفي خميني (ره) نمايان است؛ چنان كه ميبينيم، حضرتش در مواجهه با آن حادثهي جانگداز حقيقتاً صبر جميل پيشه نموده، آن را از الطاف خفيهي الهي برميشمرد، و درست به همين دليل است كه ميبينيم در روز شهادت حاج آقا مصطفي نيز نماز جماعت و تدريس امام (ره) تعطيل نميشود:
«ظهر روزي كه شهيد مصطفي خميني فرزند گرانقدر امام (ره) به شهادت رسيده بود، منزل امام پر بود از كساني كه از دور و نزديك براي عرض تسليت به محضر ايشان آمده بودند.
اذان ظهر كه شد، امام برخاست، وضو گرفت و به مسجد رفت. غافلگير شده بودم. فكر نميكردم امام آن روز براي نماز به مسجد برود. فوراً يك نفر را فرستادم كه خادم مسجد را از رفتن امام باخبر كند اما گويا خادم مسجد در آنجا نبود و آن شخص سريع سجادهاي را از همسايهها براي امام فراهم ميكند. مردم شهر نجف وقتي فهميدند امام به مسجد آمده، گروه گروه براي عرض تسليت به مسجد وارد شدند. مردم وقتي امام را ميديدند كه به صلابت كوه ايستاده و گريه نميكند، به شدت تحت تأثير قرار گرفته بودند و گريه ميكردند. امام با آرامش و وقار تمام نماز ظهر و عصر را خواند و پس از نماز در مسجد روضهخواني شروع شد.»
حضرت امام اصولاً تمامي شهدا را فرزند خويش ميدانست؛ چنان كه فرمود: «خدا شاهد است مصطفاي من تنها آن نبود كه سالش نزديك است بلكه همهي به خاك و خون كشيدههاي حادثهي شوال (17 شهريور 1357 مطابق با 4 شوال 98) مصطفاهاي من بودهاند. من اين استقامت را و اين فيض شهادت را كه خداوند متعال نصيب فرزندانم فرمود، به پدران و مادران و همهي بستگانشان تبريك ميگويم.»
عنايت به روحيهي والاي شهادت طلبي امام خميني (ره) كه اشارهاي هر چند مختصر بدان شد، ما را در زمينهي درك نقش حضرتش در تربيت نسل عاشق شهادت ياري ميكند؛ به اين معني كه درمييابيم مردم درس شهادت طلبي را پيش از آن كه از گفتار امام (ره) بياموزند، از كردارش آموختند. آري ملتي شهادت طلب است كه رهبراني شهادت طلب داشته باشد.
ج- تبيين حقيقت شهادت
شهادت مفهومي است متعالي كه تمامي جوامع به ديدهي احترام بدان مينگرند و آن عبارتست از بذل جان در راه هدفي كه ممكن است مادي، معنوي يا آميزهاي از هر دو باشد.
در اين ميان، دين مبين اسلام بالاترين اهميت و ارزش را براي شهادت كه همانا عبارت از بذل جان در راه خدا ميباشد، قائل شده است؛ چنان كه در روايت ميخوانيم شهيد اول فردي است كه پاي در بهشت مينهد و يا اين كه براي انسان در پيشگاه خداوند مقامي است كه جز با شهادت به دست نميآيد.
با توجه به آنچه كه ذكر آن رفت، ميتوان بدين حقيقت مسلم اشاره نمود كه شهادت زيباست و اگر اين زيبايي به آدمي نمايانده شود و حقيقت آن تبيين گردد و راهواري آن در سير الي الله مدنظر آيد، او را شيفته و دلدادهي خويش مينمايد؛ چرا كه وي فطرتاً دوستدار زيبايي است.
اين درست همان تدبير حكيمانهاي است كه امام راحل (ره) با اتخاذ آن نسلي شيفتهي شهادت را براي حفظ عزت و شرف اسلام و پاسداشت ارزشهاي انساني تربيت فرمود. چنانكه ميبينيم، سيرهي نظري و عملي حضرتش مشحون از گفتارها و كردارهايي است نورآفرين و مبين حقيقت والاي شهادت و بذل جان در راه رضاي حضرت دوست جلّت عظمته:
- «شهيد نظر ميكند به وجهالله.»
- «شهادت هنر مردان خداست.»
- «شهادت ارثي است كه از انبيا به ما رسيده است.»
- «خون شهيدان براي ابد درس مقاومت به جهانيان داده است و خدا ميداند كه راه و رسم شهادت كورشدني نيست و اين ملتها و آيندگان هستند كه به راه شهيدان اقتدا خواهند نمود.»
- «همين تربت پاك شهيدان است كه تا قيامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاي آزادگان خواهد بود.»
- «ما براي درك كامل ارزش و راه شهيدانمان فاصلهي طولاني را بايد بپيماييم و درگذر زمان و تاريخ و آيندگان آن را جستجو نماييم.»
- «سلام بر حماسه سازان هميشه جاويد روحانيت كه رسالهي علميه و عمليهي خود را به دم شهادت و مركب خون نوشتهاند و بر منبر وعظ و خطابهي ناس، از شمع حياتشان گوهر شب چراغ ساختهاند. افتخار و آفرين بر شهداي حوزه و روحانيت كه در هنگامه نبرد رشتهي تعلقات درس و بحث و مدرسه را بريدند و عقال تمنيّات دنيا را از پاي حقيقت علم برگرفتند و سبكبالان به مهماني عرشيان رفتند و در جمع ملكوتيان شعر حضور سرودهاند... آنان كه حلقهي ذكر عارفان و دعاي سحر مناجاتيان حوزهها و روحانيت را درك كردهاند در خلسهي حضورشان آرزويي جز شهادت نديدهاند.»
- «خدمت به شهيد، خدمت به نبي اكرم (ص) است.»
د- ايستادگي در برابر فرآيند شوم اسلام ستيزي
در شرايطي كه برخورد انفعالي حكومتهاي اسلامي با توطئههاي اسلام ستيزان ميرفت تا از يك سو عرصه را براي تهاجم گستردهتر آنان فراهم آورد و از ديگر سو نيز بر عمق يأس، نوميدي و سرخوردگي تودههاي دينمدار امت اسلامي بيش از پيش بيفزايد، انگيزه و ارادهي به سستي گراييدهي مسلمانان، رهبران مذهبي و حتي دولتمردان ممالك اسلامي در جهت ايستادگي در برابر فرآيند شوم و هزارتوي اسلام ستيزي با حضور عاشورايي حضرت امام خميني در عرصهي مبارزه جاني تازه يافت.
امام امت با طرد موانع تاريخي و استعماري موجود بر سر راه همگرايي مذاهب اسلامي، زمينهي تشكيل جبههي متحد اسلامي در برابر اسلام ستيزان را فراهم آورد و با بيان اين مطلب كه ميبايست به تكاليف الهي عمل نمود، فارغ از اين كه به پيروزي منتهي ميشود يا خير، طرحي نو در عرصهي مبارزاتي امت اسلامي درافكند:
«خدا به ما تكليف كرده است كه با اين مخالفين اسلام و مخالفين ملت اسلام مبارزه كنيم يا پيش ميبريم يا نميبريم. اگر پيش برديم كه الحمدالله، هم ما به تكليفمان عمل كردهايم و هم پيش برديم و اگر هم نبرديم و كشته شديم، به تكليفمان عمل كرديم. ما چرا بترسيم، ما شكست نداريم، شكست براي ما نيست براي اينكه از دو حال خارج نيست يا پيش ميبريم كه پيروز هم شديم يا پيش نميبريم كه پيش خدا آبرومنديم. اولياي خدا هم شكست ميخورند... اما به حسب واقع پيروز شدند آنها. شكست ظاهري و پيروزي واقعي بود، اگر ماها هم كه براي خدا ميخواهيم كار كنيم، شكست هم بخوريم، تكليف را عمل كرديم و به حسب واقع هم پيروزي با ما خواهد شد.»
ناگفته پيداست كه تأثير توفيق الهي حضرت امام (ره) در جلب عنايت تودههاي مسلمان به حقيقت مزبور (عمل به تكليف، فارغ از نتيجهي آن) در تربيت نسلي عاشق شهادت بسيار حائز اهميت است.
ذكر اين نكته هم ضروري است كه شجاعت و هوشمندي حضرت امام (ره) در برخورد با توطئههاي گوناگون جبههي كفر علاوه بر خنثيسازي وسايس شيطاني اسلام ستيزان، موجبات تربيت نسل عاشق جانفشاني در راه حضرت دوست را نيز بيش از پيش فراهم آورد. در اين زمينه، ميتوان به تعيين روز جهاني قدس، هفتهي وحدت، احياي مراسم ابراهيمي برائت از مشركين، ارسال نامه هدايتگر به رهبر اتحاد شوروي سابق، صدور حكم تاريخي عليه نويسندهي مرتد كتاب موهن آيات شيطاني و ... اشاره نمود جهت حسن ختام اين بخش، متن فتواي الهيِ عزت آفرين، دشمن شكن و شجاعانهي آن حضرت عليه نويسنده و جريان شوم آيات شيطاني از نظر ميگذرد، فتوايي كه احياي فزايندهي فرهنگ شهادت خواهي در گسترهي جهاني از جملهي بركات عديدهي آن ميباشد:
«بسمه تعالي، انا لله و انا اليه راجعون، به اطلاع مسلمانان غيور سراسر جهان ميرسانم مؤلف كتاب آيات شيطاني كه عليه اسلام و پيامبر و قرآن، تنظيم و چاپ و منتشر شده است همچنين ناشرين مطلع از محتواي آن محكوم به اعدام ميباشند. از مسلمانان غيور ميخواهم تا در هر نقطه كه آنان را يافتند، سريعاً آنان را اعدام نمايند تا ديگر كسي جرأت نكند به مقدسات مسلمين توهين نمايد و هر كس در اين راه كشته شود، شهيد است انشاءالله. ضمناً اگر كسي دسترسي به مؤلف كتاب دارد ولي خود قدرت اعدام آن را ندارد، او را به مردم معرفي نمايد تا به جزاي اعمالش برسد. والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته. روحالله الموسوي الخميني»
هـ- توجه به جوانان
امام جوانان را بسيار خوب ميشناخت و در تربيت اسلامي و تكريم و بزرگداشت ايشان از هيچ كوششي فروگذار نفرمود چنان كه ارتباط مستمر آن حضرت با نسل جوان كه يكي از مشخصههاي اصلي نهضت اسلامي حضرتش تلقي ميشود، خيلي زود مؤثر واقع شد و نسلي را كه در سايهسار شوم حاكميت نظام ستم شاهي رشد كرده بود و در معرض ابتلا به انواع معاصي و مناهي كه طاغوت فراهم آورده بود قرار داشت، ميداندار مبارزه جهت حاكميت نظام حقهي جمهوري اسلامي ساخت.
آري كلام برآمده از دل نافذ و ملكوتي امام خميني كه بيشترين تأثير را بر نسل جوان بر جاي گذاشت، قلوب مستعد و تشنهي باران معرفت ايشان را سيراب ساخت. به آنان شخصيت داد و ايشان را عهدهدار مسؤوليت خطير ايجاد و پاسداشت حكومت صلحا و نيكان ساخت.
در اين ميان، جوانان نيز كه پي به صداقت، اخلاص، خداخواهي، شجاعت، نوانديشي، عظمت، تواضع و محبت پدرانهي رهبر عاليقدر نهضت اسلامي برده بودند، سخنان روشنگرانهاش را به گوش جان شنيدند و در راه اجراي فرامين حضرتش سرازپاي نشناختند؛ چنان كه ديديم انقلاب اسلامي با مشاركت جدي نسل جوان به پيروزي دست يافت؛ همان طور كه دفاع مقدس هشت ساله نيز با حضور نسل عاشق شهادت و تربيت شده در دامان پرمهر ولايت توفيق الهي را رفيق راه اين ملت خداجو ساخت و كار تا آنجا پيش رفت كه جوانان از حضرتش ميخواستند تا براي شهيد شدنشان دعا فرمايد.
آري امام در روزگار يأس و نوميدي انقلابيون، دبستانيها را اميد خويش خواند و با ژرف انديشي و بصيرتي كه فقط در مردان الهي متبلور است، به تربيت ديني ايشان همت گماشت و ديري نگذشت كه اين نسل نوخاسته و لايق در سايهسار بندگي خدا و متابعت از فرامين جانشين وليالله الاعظم (ارواحنا فداه) به آن درجه از سرفرازي دست يافت كه مقتدايشان آن كودك سيزده سالهي حماسه آفرين را كه نارنجك به كمر خويش بست و شربت شهادت را با افكندن پيكر نحيف خود به زير تانك دشمن سركشيد، رهبر خود خواند و خطاب به آنها و همهي عاشقان شهادت فرمود: «به چهرهي ملكوتي شما غبطه ميخورم.»
خلاصهي كلام اين كه امام (ره) جوانان را باور داشت و با برخورد صادقانه و برآمده از حقيقت اسلام آنها را دلدادهي دين و ارزشهاي متعالي آن نظير شهادت خواهي فرمود. درود خدا بر او و تمامي كساني كه با رهرويي او به فيض عظماي شهادت دست يافتند.
نقش امام خميني (ره) در تربيت نسل عاشق شهادت بسيار عظيم است، به عظمت خود شهادت و بذل جان در راه خداي تعالي كه ژرفا و كنه آن دست نيافتني مينمايد.
آن حضرت به واسطهي برعهده داشتن رهبري حكيمانهي انقلاب اسلامي، بهرهمندي از روحيهي والاي شهادت طلبي، اهتمام به امر تبيين حقيقت والاي شهادت، ايستادگي در برابر فرايند شوم اسلام ستيزي و توجه ويژه به جوانان طرحي نو درانداخت و توفيق الهي تربيت نسلي دلدادهي جانفشاني در راه خدا را به نيكوترين شكل ممكن نصيب خود ساخت.
البته، ابعاد مترتب بر نقش تاريخي امام راحل در زمينهي مورد بحث به موارد مطروحه محدود نميشود و گستردگي خاص خود را دارد كه پرداختن به آنها نگارش كتابي مستقل را ميطلبد؛ اميد آن كه اين مهم محقق شود. ان شاءالله.
چكيده
دوران هشت سالهي دفاع مقدس به فرمودهي مقام معظم رهبري «اوج افتخارات ملت ايران است». لذا براي حفظ و انتقال ارزشهاي دفاع مقدس و فرهنگ ايثار و شهادت به نسل آينده بايستي اين فرهنگ با جديت در برنامهريزي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي كشور مدنظر قرار گيرد.
به فرموده مقام معظم رهبري «اگر بخواهيم انقلاب و كشور بيمه باشد، بايد اين شور و شوق، اين حركت عمومي و بسيج ملت را روز به روز تقويت كنيم.»
براي تبيين نقش و جايگاه فرهنگ ايثار و شهادت كه در جنگ متبلور شد، بيش از هر چيز نيازمند بررسي درست دستاوردهاي هشت سال دفاع مقدس هستيم. در اين ارتباط، حركت جدي تحقيقاتي و علمي پيرامون موضوع ضروري به نظر ميرسد.
گرچه عليرغم گذشت چند سال از پايان جنگ، اين حركت كند بوده است، اما به هر حال فرهنگ ايثار و شهادت بايد به عنوان ميراثي گران سنگ در ذهن ملت ايران باقيمانده و از آفت تحريف مصون بماند زيرا نشر ارزشهاي معنوي و اخلاقي با شميم عطر خون شهيدان تأثير به سزايي در اخلاق جوانان داشته و اميد و انگيزه براي مبارزه با استكبار جهاني و همچنين ترويج فرهنگ عاشورايي را به همراه دارد.
هرگونه ورود به عرصه دفاع مقدس، يعني ورود به عالم قدسياني كه جز با طهارت نميتوان در محضر آنان وارد شد، چرا كه آنان شاهدند و ما مشهود.
با توجه به مطالب ذكر شده، عنوان مقالهي حاضر «بررسي راههاي حفظ و انتقال فرهنگ ايثار و شهادت به نسل آينده» ميباشد. اين سؤال كه ايثار و شهادت چيست؟ و اينكه راههاي حفظ اين فرهنگ و انتقال آن به نسل آينده چگونه است؟ سؤالاتي است كه نگارنده در اين مقاله قصد دارد براي آن پاسخي مناسب ارائه نمايد. لازم به يادآوري است كه روش جمعآوري اطلاعات در اين پژوهش به شيوهي مطالعهي كتابخانهاي بوده است.
مقدمه
طوفان جنگ در 31 شهريور 1359، به راه افتاد. همچنان كه تهاجم در حال تولد بود، حماسهاي برتر از درون فرهنگ و باورهاي ژرف ملتي مؤمن سرچشمه ميگرفت. اين حماسه كه «دفاع مقدس» نام گرفت، روزبه روز بالندهتر شد و چونان كوهي استوار در برابر تهاجم دشمن قد علم كرد. همين كافي بود تا دشمن را متقاعد سازد كه در محاسباتش دچار اشتباهي بزرگ شده است (باورهاي ديني، 1380، ص18).
به راستي چرا دشمن نتوانست ظهور اين حماسه را پيش بيني كند؟ اين عوامل ناپيدا از ديد دشمن، كه موازنة قدرت را كه در ظاهر به نفع او بود، برهم زد عوامل فرهنگي و معنوي بود. امام خميني (ره) در اين باره ميفرمايد: «آنها حساب همه چيز را ميكردند الا يك حساب و آن حساب، معنويت بود. آنها توجه به اين نداشتند كه ملت همه با هم علاقه به خدا دارند و علاقه به اسلام» (صحيفه نور، ج 13، ص 277).
حضرت آيت الله خامنهاي نيز در اين باره فرموده است: «محاسباتشان از عنصر «توكل» و «ايمان به خدا» خالي بود و آن را در زندگي ما به حساب نياورده بودند» (حديث ولايت، ج 5، ص 124).
تمسك فرماندهان و رزمندگان به فرهنگ ناب اسلامي، الهام گرفتن از باورهاي ژرف ديني، اقتدا به سيرة جهاد معصومان به ويژه نهضت حركت آفرين عاشورا، آراسته شدن به ارزشهاي پيروزي آفرين اسلامي و اميد داشتن به امدادهاي غيبي از جمله اين ويژگي هايند. همچنين، استفاده قابل قبول از سلاح تبليغات و نيز هنر و ادبيات در جهت خنثي كردن تهاجم تبليغاتي دشمن و افزايش روحيه رزمندگان را بايد از ويژگيهاي دفاع مقدس برشمرد. از عوامل مهم معنوي و فرهنگي دفاع مقدس، ارزشهاي اسلامي است كه رزمندگان اسلام به آنها پايبند بودند (ارزشهاي اسلامي، 1380، ص11).
دفاع در قانون طبيعت يكي از اصول استوار بقاء و حفظ شرافت انسانهاست. در ميان تمام دفاعياتي كه توسط انسان در برابر هجمههاي گوناگون صورت ميگيرد، مقدسترين و با ارزشترين آنها دفاع از عقيده است و بدون شك دوران هشت سالة جنگ تحميلي عراق عليه ايران از افتخارات بزرگ و بينظير ايران اسلامي است. و برهمين اساس است كه مقام معظم رهبري فرمودهاند: «دوران دفاع مقدس، اوج افتخارات ملت ايران است.»
لذا براي حفظ و انتقال ارزشهاي دفاع مقدس بايستي اين فرهنگ با جديت در برنامهريزي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي كشور تثبيت گردد.
در حقيقت بزرگداشت شهيدان از يك سو تعظيم صبر و صلابت و تكريم فخر و شرافت است و از سويي تعميم شور و حماسه و تحصيل نور هدايت و تكريم و تجليل. گراميداشت شهداي انقلاب شكوهمند اسلامي و شهداي دفاع مقدس پژواك شمشيرهايي است كه در عرصه هاي چهارده قرن مصاف اسلام با كفر طنين افكنده است. برقي كه از شمشير رزم آوران اسلام در بدر و حنين درخشيد و در صفين و نهروان چشم فتنه را كور كرد و در كربلا كاخ ستم را سوزاند، سفير رعدش در فضاي ملكوتي بهمن ماه 1357 و هشت سال حماسه دفاع بر نفير كفر و نفاق فرود آمد و پيام شورانگيز «نصر من الله و فتحٌ قريب» را به جهان وجهانيان اعلام كرد.
اينك گراميداشت آن همه رشادتها و شهادتها همچون نسيم معطري است كه بار ديگر عطر دل انگيز آن لاله هاي بهشتي را به مشام جان زمينيان ميرساند و پرتو هدايتي از كهكشان روشن آن حماسهسازان را، فرا راه رهروان و آيندگان قرار ميدهد، اين كار در گرو حمايت بي دريغ و همكاري همه عزيزاني است كه ميراث دار افتخارات گذشته و پاسدار اعتبارات امروز و خواستار انتظارات آيندهاند.
گرامي و جاويد باد اخلاص و ايثار شهداي گرانقدري كه ايمان به آستان امام و اطاعت از مقام ولايت را توشه خود ساختند و سلحشور و سرافراز بر سر سوداي يار سرباختند.
ضرورت و اهميت موضوع
«اگر شور يك عارف عاشق پروردگار را با منطق يك نفر مصلح تركيب كنيد، از آنها منطق شهيد در ميآيد. خون شهيد براي هميشه در رگهاي اجتماع ميجوشد» (استاد شهيد مطهري).
شهادت زندگاني جاودانه يافتن است؛ اوج و عروج تعالي است. شهادت تكامل ايمان و نهايت خلوص قلبهاست. شهادت مردن تحميلي نيست، انتخاب آزادانه و آگاهانه است؛ خلوت عاشق و معشوق است.
آنان كه در زندان تن اسيرند، از درك تفسير شهادت عاجزند. فقط شهيد ميتواند شهادت را درك كند. عالم پر از صدا است. صداهاي شيطاني و رحماني، صداهاي شياطين بازتاب ندارد و در دهليزهاي تاريخ گم ميشود، اما آواهاي رحماني فريادهاي انساني و صداهاي ملكوتي ماندگار و بي مرگند و صداي شهيد صدايي آسماني و خدايي است. صدايي جاودانه و جاري در متن زندگاني، صدايي كه در عرض و فرش ميپيچد و به اعماق زمين و زمان سفر ميكند (اسوه، 1384، ص8).
شهدا شور و عشق حياتند؛ سرود حماسه و هدفند؛ شهد صداقت، عصارهي ايثار، خلاصه خلوص، پاره هاي نور، تبلور نيايش و تجسم عظمت در فراخناي تاريخاند.
شهدا، پروانههاي وادي صداقتند و عاشقان كعبه وصال كه پرهاي خود را با اولين شعلههاي شمع معرفت و سير الي الله سوزاندند و مسافر آسمانها شدند تا راه آسماني شدن براي «فرزندان وطن» باز شود.
نگذاريم كه صاعقه هاي «ابتذال» و «خودگريزي» خرمن «باور» و «اعتقاد» ما را بسوزاند. مام وطن، پا گرفته از خون كبوتران حرم عشق است و «كبوتران حرم عشق» پا گرفته از غيرت فرزندان وطن، و غيرت فرزندان وطن، يادگار پرتوهاي تابان انوار هدايت احمد (ص) و علي (ع) و حسين (ع) است كه در روزگاري نه چندان دور از پاي درخت انقلاب، به معراج خون بال گشودند و جاده هاي «ايثار» را ستاره باران كردند.
و حالا بر ماست كه به حرمت بدنهاي پاره پاره پرستوهامان، و به حرمت دست هاي قلم شده عباس گونه آنها و به خاطر چشمهاي هميشه منتظر مادرانمان و به حرمت انتظار پدرانمان مگذاريم كه يوسفهاي اين وطن از يادها برود و دستهاي آلوده شهداي ما را از ما بگيرند.
وقتي سنگيني بار امانت، بر دوش تك تك ماست و پرچم نينوايي شهدا بر شانههاي ما در اهتراز، مباد آن لحظه كه پايمان بلرزد و دست هامان سست شود. فرهنگ شهيد، راه شهيد و هدف شهيد مقدس است و جاده حركت او، حلقه اتصال به آخرين چراغ عالم امكان است (همان، ص9).
با توجه به مطالب مذكور ضرورت و اهميت اين بحث مشخص ميشود:
- شناخت بخشي از ويژگيهاي فرهنگي و معنوي دفاع مقدس.
- ارزيابي و شناخت اقتضائات و ضرورتهاي زمان حال.
- انجام ارزيابيهاي نظري و نيز ارائة پيشنهادي كاربردي براي تبيين و حفظ ارزشهاي فرهنگي دفاع مقدس.
اهداف تحقيق
هدف كلي:
- بررسي راههاي حفظ و انتقال فرهنگ ايثار و شهادت به نسل آينده
اهداف جزئي:
- تبيين راههاي حفظ ارزشهاي دفاع مقدس
- تبيين راههاي انتقال فرهنگ و ايثار و شهادت به نسل آينده
تعريف مفهوم ارزش
ارزش در لغت، به معناي قيمت، بهاء، ارج، شايستگي و زيبندگي است. ارزش در هر يك از ساحتهاي اجتماع- اقتصاد، فرهنگ، دين، حقوق، اخلاق- داراي معناي خاص است. ارزشهاي اسلامي در مفهوم عام و گسترده عبارت است از آنچه از نظر دين مقدس اسلام مطلوب و سودمند است؛ ولي گاه از ارزشهاي اسلامي، معناي خاصي اراده ميشود و در مفهوم خاصش يعني آن ارزشهايي كه اسلام مطلوب و ارزشمند بودن آنها را در عرصه اخلاق به رسميت شناخته است. از اين رو، منظور از ارزشهاي اسلامي به عنوان يكي از عوامل معنوي و فرهنگي دفاع مقدس، مهمترين ارزشهاي اخلاقي است كه رزمندگان اسلامي در دوران دفاع مقدس، به آنها آراسته بودند (ارزشهاي اسلامي، 1380، ص12).
ارزشها، از مهمترين اجزاي يك فرهنگ به شمار مي آيند؛ چرا كه از باورهاي يك ملت سرچشمه ميگيرند و در عرصههاي گوناگون فعاليت آن تأثير ميگذارند. بروز و ظهور اين ارزشها، به هنگام حوادث و رخدادهاي سرنوشت ساز، از جمله دفاع از كيان و سرزمين بسي پر فروغ تر و خيركنندهتر است (ارزشهاي اسلامي، 1380، ص 16).
ارزشهايي كه در حماسه دفاع مقدس تبلور يافت و از عوامل مهم پيروزي بر دشمن بود، ريشه در فرهنگ ناب اسلامي و باورهاي ديني رزمندگان اسلام داشت. آنان، براساس آموزههاي قرآني، ارتباط خود را با خداوند متعال نزديك و استوار كرده بودند. اين ارتباط كه با ياد خدا، به وسيله نماز و انس با قرآن و دعا و راز و نياز و نيز اخلاص ورزي و توكل پديد ميآمد، آرامش بر گسترة جانشان چيره و از امداد و نصرت الهي برخوردار ميساخت: «هر جا كه كم ميآورديم و مي بايست ميجنگيديم، اكسير توكل بالا ميرفت و باعث ميشد كه به مرور زمان ضعف انگيزه كه در قبل از انقلاب در ارتشيها وجود داشت از بين برود و در همين دانشگاه جنگ بود كه روحيهها تقويت و انگيزههاي ما قوي شد.» (سخنراني شهيد صياد شيرازي، ص78). همين ارتباط وثيق، سرانجام آنان را مشتاق ديدار دوست و نظاره كردن «وجه الله» ميكرد؛ اشتياقي كه آغازش بي اعتنايي به دنيا و انجامش شهادت طلبي بود.
رزمندگان اسلام همچنين از قرآن كريم فرا گرفته بودند كه به يكديگر محبت و مهر بورزند و اخوت و همدلي پيشه كنند، چه در اين صورت، روابط دو سويه فرماندهان و نيروها سامان مييافت و اثرات شگرفش را در سختترين لحظههاي نبرد نشان ميداد. «روابط انساني خاصي در جبهه حاكم بود. اين روابط انساني، مقاومت را بسيار افزايش ميداد. مثلاً ما تا پايان جنگ بدون داشتن درجه جنگيديم، ولي به علت همين روابط انساني در كنترل و هدايت و فرماندهي رزمندگان مشكلي نداشتيم» (مجله سياست دفاعي، 1375، ص 13). اين محبت و عشق ژرف، خود ايثار و فداكاري را به دنبال داشت؛ ايثاري كه از اندك اندوختة مالي تا گوهر نفيس جان را شامل ميشد. نيز از قرآن كريم آموخته بودند كه در برابر دشمن استوار و سرافراز باشند. آنان براي انجام اين مهم، صبر و استقامت را در اوج زيبايي به تصوير كشيدند؛ شجاعت و دلاوري را بر قلة بلند افتخار نشاندند و عزت و كرامت را شكوهي سترگ بخشيدند. درخشش خيره كننده ارزشهاي اسلامي كه در حماسة دفاع مقدس بازتاب يافته است، انعكاس آن همه زيبايي كه در چهره تابناك اين حادثه رخ نمود، مجالي به گستردگي و فراخي سينههايي كه اين زيباييها از آنها سرچشمه گرفته و سرازير شدهاند، ميطلبد (ارزشهاي اسلامي، 1380، ص17)
مفهوم ايثار و شهادت
شهيد از ماده شهود و شهادت است؛ شهود هم به معني حضور است و هم به معني علم و يقين و هم به معني معاينه و شهادت مشاهده است. شهيد در لغت به معني «گواه» است و در اصطلاح به كسي گويند كه در راه خدا كشته ميشود.
در احاديث است كه شهادت برترين مرگ است. قطره خون شهيد، نزد خدا از بهترين قطرات است. شهادت موجب آمرزش گناهان مي شود. شهيد از سؤال قبر، مصون است و فشار قبر ندارد و در بهشت با حوريان همنشين است. شهيد، حق شفاعت دارد. شهدا اولين كسانياند كه وارد بهشت ميشوند و همه به مقام آنها غبطه ميخورند. شهادت فنا شدن انسان براي نيل به سرچشمه نور و نزديك شدن به هستي مطلق است. شهادت عشق به وصال محبوب و معشوق در زيباترين شكل است. شهادت مرگي از راه كشته شدن است، كه شهيد آگاهانه و به خاطر هدف مقدس و به تعبير قرآن «في سبيلالله» انتخاب ميكند.
امام خميني (ره) فرمود: «مرگ سرخ، به مراتب از زندگي سياه بهتر است و ما امروز به انتظار شهادت نشستهايم، تا فردا فرزندانمان در مقابل كفر جهاني با سرافرازي بايستند.»
از ديدگاه اسلام، شهادت در راه خداوند متعال آن قدر مقام عالي و پراهميت و زيبايي داشته و دارد كه اولياي خداوند، و برگزيدگان او همچون علي بن ابيطالب (ع) و فرزندانشان مانند امام حسين (ع) و امام جعفر صادق (ع) و… آرزوي شهادت در راه خدا را مينمودهاند.
اين آرزوي در گفتار و اعمال اصحاب ياران معصومين (ع) نيز ظاهر و آشكار است. از طرف ديگر در مقام شهيد و فضيلت آن اين نكته مهم را بايد در نظر بگيريم كه اگر پديده شهادت در تمام تاريخ بشري يك بار اتفاق ميافتاد، يعني تاريخ بشر تنها يك فرد شهيد داشت، باز اهميت شهادت فوق همه پديدههاي حيات بشري بود. چه رسد به اين كه در گذرگاه قرون و اعصار، كاروانيان منزلگه شهادت متجاوز از ميليونها نفر از پاكان اولاد آدم بوده، پيشتاز برجسته اي همچون حسين بن علي (ع) ياراني با شخصيتهايي عظيم در اين دوران كوي الهي شركت داشتهاند (اسوه، 1384، ص28).
فضايل و ويژگيهاي امام حسين (ع) و فرهنگ عاشورايي ايشان يك نمونه و الگوي كامل و تمام عياري است كه براي همه انسانهاي آزاده و آزادانديش از هر دين و آييني سيماي واقعي و درس فراموش نشدني عزت، فداكاري، شجاعت، شهامت، غيرت، آزاديخواهي، محبت، عدالت طلبي، صبر، قيام براي امر به معروف و نهي از منكر، شهادت طلبي، جهاد در راه حق و حقيقت، عرفان توحيد، عبادت و زندگي مطلوب بشريت را به تمام و كمال ترسيم نموده و به تصوير كشيده است (همان، ص30).
و شهداي هشت سال دفاع مقدس نيز به تأسي از امامان معصوم (ع) همين گونه بودند. در وصف اين شهيدان والامقام چه خوب گفتهاند: «شهدا شمع محفل بشريتند» همانگونه كه شعلهاي در تاريكي به ما روشني ميدهد و كمك ميكند تا راه درست را پيدا كنيم، شهيدان هم ميتوانند براي ما بهترين الگوها و راهنمايان در زندگي و رسيدن به سعادت باشند. آنان در بهترين سن و سال زندگي به دور از هرگونه چشمداشتي به تقدير و تشكر، با نثار جان خويش در دفاع از كيان و وطن خود از ديگري گوي سبقت را ربوده و شهد شيرين شهادت را به كام خود ميكشيدند تا با عزت و آزادگي در پيشگاه خداوند متعال حاضر شوند. شهيدان در كمال ساده زيستي و با كمترين توقع از اطرافيان و جامعه خود، به دور از هرگونه تجملات و تشريفات دنيا را فروختند تا در عوض از پروردگار خويش آخرت را بستانند. درود و رحمت خدا بر آنان باد.
رابطه ارزشهاي اخلاقي و باورهاي ديني
ارزشهاي اخلاقي مورد تأييد اسلام مبتني بر جهان بيني اسلامي و باورهاي ديني است. در مكتب اسلام، ارزش هاي اخلاقي منهاي اعتقاد به مبدأ و معاد وجود ندارد. از همين رو، استاد شهيد مطهري بر اين باور است كه شرافت انساني و اخلاقي جز در ذيل مكتب خداپرستي صورت نميبندند و در هيچ مكتب ديگري قابل توجيه نيست. ايشان دربارة رابطة ارزشهاي اخلاق با ايمان مي نويسد: «كرامت، شرافت، تقوي، عفت، امانت، راستي، درستكاري و بالاخره همه اموري كه فضيلت بشري ناميده مي شود و همة افراد و ملتها آنها را تقديس مي كنند و آنهايي هم كه ندارند، تظاهر به داشتن آنها ميكنند، مبتني بر اصل ايمان است؛ زيرا تمام آنها مغاير با اصل منفعت پرستي است و التزام به هر يك از اينها، مستلزم تحمل يك نوع محروميت مادي است. آدمي بايد دليلي داشته باشد كه رضايت به يك محروميت بدهد؛ اين جهت آنگاه ميسر است كه به ارزش معنويت پي برده و لذت آن را چشيده باشد.» (مطهري، 1361، ص 152).
بنابراين، جهان بيني اسلامي و باورهاي ديني، افعال اختياري انسان را در جهتي سوق ميدهد كه موجب وصول او به كمال اخروي و سعادت ابدي مي گردد؛ كمال و سعادتي كه تنها در ساية قرب به خداوند متعال به دست مي آيد (ارزشهاي اسلامي، 1380، ص13).
لزوم ماندگاري ارزشهاي دفاع مقدس
چگونه انديشيدن درباره تاريخ و آگاهي از آن، عامل روشن شدن خواستهاي ما ميشود. اين انديشه يا به ما روشنايي ميدهد و يا ما را از راه به در كرده و از واقعيات غافل ميسازد (دوران افتخار، ص14).
دامنه تأثيرگذاري فرهنگ و معنويات جبهه با پيچيدن آوازهاش در ميان ديگر جوامع مسلمين، خاصه در لبنان و افغانستان و كشورهاي منطقه خليج فارس گسترده گرديد. تأثير عميق فرهنگ دفاع مقدس در زندگي مردم و در كنه باور و اعتقادات مذهبي امت مقاوم و حزب الله انكارپذير نيست. اهميت اين موضوع وقتي بيشتر نمايان مي شود كه ببينيم مقام معظم رهبري نيز در فرمايشات گوهربارشان مدام بر اين موضوع تأكيد دارند. «ميبايست اين فرهنگ با جديت تمام در سياستها و برنامهريزيهاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي كشور لحاظ و تثبيت گردد. بر همين اساس، بايد با آفتها و ضد ارزشهاي فرهنگ دفاع مقدس كه همانا رفاه طلبي و راحت طلبي و دنياخواهي است، مقابله كرد» (همان، ص20).
نهادينه كردن ارزشها در بين نسل جوان
زير ساختهاي فكري هر جامعهاي منبعث از فرهنگ حاكم بر آن جامعه است و مقوله فرهنگ رابطه مستقيمي با زيرساختهاي جامعه دارد. بنابراين، براي تغيير در حاكميت هر جامعهاي ابتدا بايد از تغيير فرهنگ حاكم بر آن جامعه شروع گردد كه در اين برهه از زمان دشمنان دين و قرآن و كشورهاي سلطهگر چه در داخل و چه در خارج براي نيل به تغيير نوع حاكميت در جامعه، تهاجم به نظامهاي فرهنگي را سرلوحه سياستهاي توسعه طلبانه خود قرار دادهاند.