شهادت؛ مظهر تحول دروني جامعه اسلامي
اين پديده معنوي موجبات انسجام ميان روحيات فردي، عقايد مكتبي و واقعيات اجتماعي را فراهم ميسازد.
شايسته است در مورد اين تأثيرگذاري و تحولي كه بر ذهنيات از خود به جاي ميگذارد، با الهام از كلام امام راحل(ره) مباني اين راهبرد استراتژيك و ايدئوژيك بيشتر مورد بازخواني و بازشناسي قرار گيرد.
الف ـ جلوههاي معنوي فرهنگ شهادت
امام خميني بر اين اعتقاد بود كه شهادت موجب تحول در اخلاق فردي و ديني ميگردد و از اين رهگذر بينش فرد نسبت به مبدأ و معاد را دچار تغيير ميگرداند. در اين رابطه، امام بر جلوههايي معنوي از قبيل ايمان، اخلاص، صبر، اطمينان، اعتقاد به حيات جاويد، و عروج به مقام ربوبي تأكيد داشتند كه شرح آن در پي ميآيد:
1. ايمان
امام خميني شهادت را مظهر ايمان به غيب و عالم ماوراء الطبيعه و هديه الهي مبتني بر اعتقاد به توحيد و يكتاپرستي ميدانستند.
با عنايت به اعتقاد توحيدي است كه فرد شهادت طلب، به رضاي الهي خشنود است و تقدير و مشيت خداوندي را پذيراست و او را در سرنوشت خويش مؤثر ميداند:
«آنچه كه ملت ما را پيروز كرد، ايمان به خدا و عشق به شهادت بود. ملت ايران هيچ نداشت و ايمان داشت و ايمان او را بر همه قدرتها غلبه داد.»
«ايمان است كه شما را وادار ميكند برويد و براي اسلام فداكاري كنيد و ايمان است كه در جبههها اين عزيزان ما در جنگ تا سر حد شهادت حاضر هستند و تا اين ايمان را حفظ كرديد... هرگز نخواهيد آسيب ديد.»(79)
«اينان (شهيدان) سند ايمان و تعهدشان را به اسلام در دست دارند.»(80)
2. اخلاص
امام خميني بر اين اعتقاد بود كه خلوص و معنويت، اولاً موجب نورانيت قلب و توجه به ارزشهاي معنوي ميگردد و ثانياً موجبات عنايت و امداد الهي و گسترش ارزشهاي اخلاقي و پرهيز از سياستهاي رياكارانه، و التقاطي را فراهم ميسازد.
امام راحل(ره) در اين زمينه ميفرمايد:
«شما اين اخلاصتان و اين شهادت طلبي و اين ايثارتان براي خداست كه به شما ارزش داده است، و اين ارزش را هيچ معياري نمي تواند اندازهگيري كند.»(81)
3. صبر و شكيبايي
امام راحل شهادت را مظهر بردباري و نيل به مقام صبر كه از مراتب عاليه ايمان است تلقي نموده و اين روحيه را موجب عدم شكست روحي و در نهايت پيروزي خون بر شمشير ميدانستند.
«جوانهاي ما را بعضي شان را شهيد كردند لكن استقامت اسباب اين شد كه شكست نخوردند، شكست روحي نخوردند.»(82)
4. اطمينان
آرامش دلها علاوه بر آنكه از طريق ذكر و ياد خدا حاصل ميشود، به واسطه مؤانست و بودن در جوار رحمت حق و چشيدن لذت انس در ضيافت مقام ربوبي نيز ميسر ميگردد.
در كلام امام، اشارات بسيار ظريف و عميق عرفاني در مورد مقام شهيدان و نيل آنان به مقامات و مدارج روحاني را ميتوان جستجو كرد، از نظر امام شهادت يك سير روحاني و عامل معراج و وسيله طي مراتب يقين و رسيدن به مقام اطمينان براي شهيدان تلقي ميشود. آنجا كه ميفرمايند:
«گواراتر بر آنان باد نعمت رضايت حق كه رضوان من الله اكبر»(83)
و نيز عدم ترديد و شك و دودلي در طي طريقت پيشوايان اسوه را از مظاهر يقين و اطمينان شهيدان ميدانند آنجا كه ميفرمايند:
«مگر ما پيروان پاكان سرباخته در راه هدف نيستيم كه از شهادت عزيزان خود به دل ترديدي راه دهيم؟»(84)
5. عروج به مقام ربوبي
شهادت از ديدگاه امام خميني موجب رفع حجاب بين فرد و حق تعالي است و وسيله ورود به محضر خدا با سند ثبت شده ايمان و تعهد به اسلام ميگردد و موجبات نيل به ضيافت مقام ربوبي، و درك لذّت انس و رضايت حق و نظر به «وجه الله» را فراهم ميسازد، و از اين رهگذر، شهيد به ملأ اعلي و بالاترين درجات ملكوتي نايل ميآيد، و از زندگي حيواني به عالم بالا عروج ميكند:
«اگر بخواهيم ارزش عمل اين شهيدان و جانبازان راه خدا و فداكاري آنان و حجم پيامد اين شهادتها و جان نثاريها را بشماريم شايد ناچار باشيم به عجز خود اعتراف كنيم چه رسد به مراتب معنوي و مسائل انساني و الهي آن كه بي شك عاجز و وامانده ميباشيم.»(85)
«از شهيدان ارجمندي كه خداوند تعالي در شأن آنان كلمه بزرگ «أحياءٌ عندَ ربّهِم يُرزَقُون» را فرموده است، بشري قاصر مثل من، چه تواند گفت. آيا بار يافتن نزد خداوند، و ضيافت مقام ربوبي آنان را ميتوان، با قلم و بيان گفت و شنيد توضيح داد؟ آيا اين همان مقام «فَادخُلي في عِبادي وَادخُلي جَنَّتي» نيست كه حديث شريف بر سيد شهيدان و سرور مظلومان منطبق نموده است؟... اين چه سعادت عظيمي است كه نصيب بندگان خاص خود فرمودهاي.»(86)
«و به شهيدان بايد گفت: «آتاكُم الله مالم يُؤتِ أحداً مِن العالَمين»(87)
«اگر يك راهي حق شد، انسان نبايد از شهادت بترسد. وقتي كه ما براي اسلام و براي احياي سنّت پيغمبر و اقامه عدل بپا خاستيم نبايد از اين بترسيم، اما شهيد كه شهادت پيدا ميكند... كسي بايد از مردن بترسد كه خيال ميكند كه بعد از مردن خبري نيست، شهادت مطلبي نيست كه انسان به كلي از بين برود... شهادت از اين عالم منتقل شدن به يك عالم بالاتري، نورانيتري است، كه همه چيزش از اينجا بهتر است.»(88)
«در روايتي از رسول اكرم(ص) نقل شده است كه براي شهيد هفت خصلت است كه اولي آن عبارت است از اينكه اول قطرهاي كه از خون او به زمين بريزد، تمام گناهاني كه كرده است آمرزيده ميشود، و مهمّ، آن آخرين خصلتي است كه ميفرمايد: (به حسب اين روايت) كه شهيد نظر ميكند به وجه الله و اين نظر به وجه الله راحت است براي هر نبي، هر شهيد. شايد نكته اين باشد كه حجابهايي كه بين ما و حق تعالي هست و وجه الله است و تجليات حق تعالي هست، تمام اين حجابها منتهي ميشود به حجاب خود انسان... ما خودمان حجاب هستيم بين خودمان و وجه الله و اگر چنانچه كسي في سبيل الله و در راه خدا... اين حجاب را شكست و آنچه كه داشت كه عبارت از حيات خودش بود تقديم كرد، اين مبدأ همه حجابها را شكسته است.»(89)
«وقتي بنا باشد كه شهيد منزلش در ملأ اعلي باشد، اين چه خوفي دارد؟»(90)
ب ـ آثار عيني و اجتماعي شهادت
شهادت نه تنها باطن و درون فرد را دچار تحول و تغييري بنيادين ميگرداند و او را به سوي معنويت و عروج ملكوتي سوق ميدهد بلكه در ارزشها، هنجارها و باورهاي اجتماعي نيز تحولي عميق و شگرف ايجاد ميكند. لذا تأثيرگذاري اين پديده صرفاً به ابعاد فردي خلاصه نميشود بلكه ابعاد خانوادگي و اجتماعي را نيز در بر ميگيرد و آن را به سوي تحولي معنوي جهت ميدهد.
از اين رو شهادت علاوه بر ذهنيات، در عينيات نيز تغييري وصف ناپذير به وجود ميآورد كه در اين رابطه حضرت امام بر پديدههايي از قبيل توجه به ارزشها و باورهاي مذهبي، مشاركت جمعي در جهاد با باور اجتماعي سعادت و رستگاري، رواج فرهنگ پايداري و مقاومت، عدم هراس و وحشت از دشمن، عدم ترس و باك از مرگ، تلقي موت اختياري به عنوان مظهر افتخار و سرافرازي، آمادگي اجتماعي براي ايثار و فداكاري، توجه عمومي به ضرورت اداي تكليف و وظيفه الهي، عنايت جمعي به رشد و بالندگي جامعه و سازندگي ثروتهاي فوق الارضي و نهايتاً جوانمردي به عنوان آثار اجتماعي شهادت طلبي تأكيد داشتند.
توجه به ارزشها و باورهاي مذهبي مهمترين دستاورد شهادت است. توكل و اتكال به ذات باريتعالي و به تبع آن اتكاء به ارزشها و باورهاي مذهبي به منظور طرد ارزشهاي بيگانه از آثار اجتماعي فرهنگ شهادت طلبي در جامعه اسلامي به شمار ميآيد.
امام خميني ضمن تأكيد بر اينكه شهادت در راه هدف مقدس اسلام است، ترويج فرهنگ اسلام خواهي را اساس اين پديده الهي ميدانستند و معتقد بودند اسلام عزيز كه شالوده شهادت را تشكيل ميدهد بايستي مورد توجه همگان قرار گيرد.
«مردم براي جمهوري نميآيند به شهادت برسند، مردم براي اسلام ميگويند ما شهيد ميخواهيم بشويم.»(91)
«ما در راه اسلام، اين هدف مقدس، از شهادت نور چشمانمان هراس نداريم.»(92)
«براي تحقق آرمانهاي ملت مسلمان و انقلابي ايران و براي پياده كردن برنامههاي اسلام، عاشقانه به استقبال شهادت شتافتهاند.»(93)
«اسلام عزيزتر از آن است كه ما خوف داشته باشيم كه خونمان يا جوانانمان در راه او شهيد شود.»(94)
«پيغمبر شهيد شد... علي بن ابي طالب شهيد شد، اسلام هست. اسلام يك مرتبهاي است، يك اساسي است كه شالوده او را خدا ريخته است و خدا هميشه است و اسلام هم هميشه، خداوند حفظ ميكند اين اسلام را، ولو من نباشم.»(95)
1. جهاد و شهادت عامل مشاركت معنوي و اجتماعي
امام خميني ضمن تأكيد بر اينكه شهادت، بركتي الهي و سعادتي عظيم است كه خداوند نصيب بندگان خاص خود فرموده است بر نهادينه شدن اين فرهنگ و تلقي از آن به عنوان «سعادت» و «فوز عظيم» در جامعه اسلامي اعتقاد داشتند، تا از اين رهگذر ملت مسلمان، شكست ناپذير و مصون از هرگونه آسيب گردد.
«اين ديگر ترسي از اين ندارد كه كشته بشود، اين شهادت را براي خودش يك سعادت ميداند. يك ملتي كه حاضر است براي شهادت و شهادت را فوز عظيم ميداند، چه باكي از اين مسائل (جنگ) دارد؟»(96)
«قوت ايمانِ ملت ما طوري بود كه شهادت را سعادت ميدانستند و دنبال شهادت بودند و خوف از مرگ نداشتند.»(97)
«جوانهايي... كه شهادت را براي خودشان فوز عظيم ميدانستند و ميگفتند شهيد هم بشويم سعادتمنديم.»(98)
«ما اشخاصي هستيم كه در اين راه، شهادت را سعادت براي خودمان ميدانيم.»(99)
«ملتي كه شهادت براي او سعادت است، پيروز است.»(100)
2. شهادت عامل رواج فرهنگ پايداري و مقاومت:
شهدا با خون خود، درس پايداري و ايستادگي در مقابل دشمنان را به جامعه اسلامي نشان ميدهند و همگان را به مقاومت و بردباري دعوت ميكنند.
امام خميني ضمن تأكيد بر اين پيام شهيدان، جهاد در راه حفظ ميهن اسلامي را واجب، و كشتگان در اين راه مقدس را كه براي خدا پايداري نمودهاند، برخوردار از ثواب شهدا ميداند:
«مردم انقلابي ما بايد بدانند كه براي حفظ اسلام و انقلاب و نگهباني از ثمرات آن و پاس خون شهيدان لازم است از خود بردباري انقلابي نشان دهند.»(101)
اما با تكيه بر نقش جهاد در حفظ اسلام و با تأكيد بر وجوب شرعي آن ميفرمايد:
«بر مسلمين واجب است آنها (اشرار) را دفع كنند، ولو به قتل آنها منجر بشود، و هر كسي پايداري كند، ثواب دارد و هر كس كشته بشود، ثواب شهيد دارد.»(102)
3. عدم هراس و وحشت از دشمن
يكي از نشانههاي ايمان و نهادينه شدن فرهنگ ايثار و شهادت، عدم ترس و خوف از دشمن است به تعبير قرآن كريم «أَلاَ إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ» (يونس/62).
يكي از شيوههايي كه استراتژيستهاي نظامي براي ترغيب مردم به حضور در صحنه فراروي سياستمداران قرار ميدهند، ايجاد ترس و وحشت از دشمن و نماياندن آن به عنوان خصمي دهشتناك و وحشتناك است، تا از رهگذر ايجاد نفرت و دشمن هراسي، آنان را به مشاركت در جنگ فراخوانند. ليكن امام خميني برخلاف رويههاي موجود، مردم را به نترسي و بيباكي از دشمن تجاوزگر به رغم بهرهمندي او از سلاحهاي پيشرفته و برخوردراي از حمايت قدرتهاي بزرگ فرا ميخواندند و در اين رابطه، اتكاء به سلاح ايمان و اتكال به ذات لايزال الهي را عاملي آرامش بخش براي ملت مسلمان و انقلابي ايران ميدانستند:
«هدف، خارج كردن رعب و وحشت از دل مستفعضفان و محرومان و ملل مسلمان است. با درس فداكاري و رشادت به مستضعفين جهان ميآموزيد كه وعده خدا بر حكومت پابرهنگان جهان است.»(103)
«در قاموس شهادت، واژه وحشت نيست.»(104)
«ملت ما اكنون به شهادت و فداكاري خو گرفته است و از هيچ دشمني و هيچ قدرتي و هيچ توطئهاي هراس ندارد. هراس آن دارد كه شهادت، مكتب او نيست.»(105)
«ترس مال آن است كه براي شهادت حاضر نباشد.»(106)
«ملتي كه براي خدا قيام كرده و شهادت را طلب ميكند، از هيچ نميترسد.»(107)
4. عدم ترس از مرگ و استقبال از شهادت
امام خميني ضمن تأكيد بر اينكه مرگ، فنا و نابودي تلقي نميشود، بلكه گذر از نشئهاي به نشئه ديگر، و غروب از دنياي فاني، براي طلوع در جهان ابدي ميباشد، بر اين مهم تأكيد داشتند كه ترس از مردن نزد كساني است كه به جهان غيب و به دنياي جاويد پس از مرگ، اعتقاد ندارند. و گرنه ملت انقلابي و شهيد پرور ايران كه شهادت را با آغوش باز استقبال مينمايد و اعتقاد به آن دارد كه منزل شهيدان در ملأ اعلي و در جوار رحمت حق تعالي است نه تنها از مرگ هراس ندارد، كه آن را فوزي عظيم ميداند و همين روحيه خداترسي است كه موجب بي باكي از غير ذات اقدس او ميگردد و در نهايت موجبات پيروزي اين پويندگان راه حق فراهم ميسازد. لذا ملت ايران نه تنها از شهادت هراسي ندارد كه به آن نيز عشق ميورزد:
«ما اگر از مرگ بترسيم معنايش اين است كه ماوراء الطبيعه قبول نيست.»(108)
«از مرگ نترسيد كه حيات و ممات به دست خداست.»(109)
«آنها بايد از مردن بترسند كه بعد از مرگ، موت را فنا ميدانند. ما كه بعد از موت را حيات بالاتر از اين حيات ميدانيم چه باكي داريم.»(110)
«ترس از مرگ براي كساني است كه دنيا را مقر خود قرار داده و از قرارگاه ابدي و جوار رحمت ايزدي بيخبرند.»(111)
«اين قدرت خداي تبارك و تعالي است كه جوانهاي ما را عاشق شهادت كرده است.»(112)
«مرگ براي دنيا پرستان جنايتكار است نه پويندگان راه حق.»(113)
«اين ملت پيش ميبرد براي اينكه خوف از مرگ ندارد؛ الهي است. كساني كه الهي هستند، خوف ندارند از هيچ چيز. از خدا ميترسند و دنبال اينكه احكام خدا را در كشورشان ايجاد كنند و متحقق كنند، بپا خاستند.»(114)
«آنها بايد بترسند كه مرگ حيواني را بر مرگ انساني ترجيح ميدهند.»(115)
«ملتي كه شهادت را ميخواهند، او را از چه ميترسانند؟ او را از مردن ميترسانند؟ اينها شهادت را شرف خودشان ميدانند. آنها ما را از مردن ميترسانند؟ مردن براي آنها ترس دارد كه قائل نيستند به ماوراء طبيعت.»(116)
«مگر شهادت هم نگراني دارد؟ ما دوستانمان كه شهيد شدند در جوار رحمت حق هستند.»(117)
«شما پيروزيد براي اينكه ايمان داريد. شما پيروزيد براي اينكه شهادت را در آغوش ميگيريد و آنهايي كه از شهادت و از مردن ميترسند آنها شكست خوردهاند.»(118)
امام خميني با تأكيد بر اينكه ايثار و فداكاري از مستلزمات يك نهضت اسلامي به شمارميآيد ضرورت خو گرفتن ملت به اين فرهنگ الهي را براي خنثي سازي توطئههاي دشمنان مورد اهتمام قرار ميدادند تا از اين رهگذر ستمگريها و ددمنشيها و تن پروريها درهم كوفته شود و عبادت و ايثار در اوج قله شكوه پرتو افشاني نمايد.
«تنها ايمان به خداوند و عشق به شهادت در راه اسلام و روح ايثار و فداكاري، ابزار نبرد نابرابر اينان (ملت ايران) بود.»(119)
«ملت ما اكنون به شهادت و فداكاري خو گرفته است و از هيچ دشمني و هيچ قدرتي و هيچ توطئهاي هراس ندارد.»(120)
«طبع يك انقلاب، فداكاري است. لازمه يك انقلاب، شهادت و مهيا بودن براي شهادت است. قرباني شدن و قرباني دادن در راه انقلاب و پيروزي آن اجتناب ناپذير است به ويژه انقلابي كه براي خداست و براي دين او؛ براي نجات مستضعفان است و براي قطع اميد جهانخواران و مستكبران.»(121)
«سيل خروشان انسانهاي الهي كه شهادت را سعادت و ايثار خون را بزرگترين عبادت ميدانستند، ديوار ديومنشان و تخت و تاج 2500 سال ستمگري و آدمخواري و تن پروري را چنان درهم كوفتند كه نه از تاك نشان ماند و نه از تاكنشان.»(122)
ج ـ جنبههاي تربيتي شهادت و نقش آن در سازندگي انسان:
امام خميني با عنايت به ضرورت تربيت و سازندگي جوانان به عنوان ثروتهاي فوقالارضي و لزوم تحول و رشد جامعه در اثر توجه به معنويت، رواج فرهنگ شهادت طلبي را در تحقق اين غايت جمعي حائز اهميت ميدانستند و آثار انسان ساز و اجتماع پرور آن را مورد اهتمام قرار ميدادند:
«هر شهادتي براي ملت رشيد ما رشدي چشمگير به ارمغان آورده، به طوري كه شهادتهاي پي در پي، جمهوري اسلامي را آنچنان بيمه كرد كه از آسيب دهر مصون گرديد.»(123)
«محرم، ماه نهضت بزرگ سيد شهيدان و سرور اولياي خداست كه با قيام خود در مقابل طاغوت، تعليم سازندگي و كوبندگي به بشر داد.»(124)
«ملت ما براي خدا شهادت ميخواهند... اينها رشد دارند.»(125)
نضج روحيه شهادت طلبي از ديدگاه حضرت امام موجب ترويج روحيه عيّاري و مردانگي در جامعه ميشود. جهاد اين شهادت طالبان و با شهامتان و تلاش آنان براي خدمت و فداكاري در راه اسلام، ميهن و ملت نشان از روحيه جوانمردي آنان دارد.
«جوانان ما مرد شهادت و شهامتند».(126)
امام(ره) در فرازي ديگر از سخنان خود ميفرمايد:
«چه بهتر كه در حال خدمت به اسلام و ملت شريف اسلام شربت شهادت نوشيدن و با سرافرازي به لقاء الله رسيدن.»(127)
«اين روحيه ]شهادت طلبي[ را دارند كه روحيه بسيار ارزشمندي است، و خود را به حلقوم مرگ انداختن براي نجات اسلام و نجات كشور.»(128)
د ـ شهادت و جهاد، استراتژي مهم دفاعي بازدارنده
پاكباختگي گرچه در جنبههاي فردي و اجتماعي متضمن خودسازي و دگر آگاهي است، در عرصه سياست و راهبردهاي دولت اسلامي نيز از اهيمت و كاركردي مؤثّر برخوردار ميباشد. شهادت در ديپلماسي جهاد اسلامي بيانگر مظلوميت آماده پاسداري از ارزشها و حريم سرزميني مملكت اسلامي ميباشند و همين ويژگي از نظر ديني نشانه حقانيت دولت و ملتي است، كه اين راه الهي را برگزيده است. و در جنبه دفاعي، از آن لحاظ كه بازدارنده دشمن از فكر تهاجم و يا تداوم اشغال سرزمين اسلامي محسوب ميشود موجب ميشود كه خصم خود را با مردمي جان بر كف مواجه ميبيند كه هر زمان، آماده شهيد شدن در راه حفظ ارزشهاي اسلامي و تماميت ميهن خود هستند.
از اين رو، استراتژي فرهنگ جهاد تأثيرگذار در جامعه جهاني است و استراتژي بازدارنده دفاعي براي تحول ساختارهاي سياسي و نظامي به شمار ميرود كه هر دو مهم بر مفهوم بنيادي شهادت استوار ميباشند.
1. شهادت طلبي و جهاد برترين استراتژي دفاعي
ديپلماسي جهاد به معناي سياستهاي اعلامي و تبليغاتي دولت اسلامي به منظور توجيه اقدامات دفاعي خود عليه دشمن متجاوز است و دفاع او حركتي مشروع و مطابق با ارزشهاي انساني و هنجارهاي حاكم بر نظام بين الملل تلقي ميگردد.
از اين رو ديپلماسي جهاد به منظور جهت دهي به افكار عمومي بين المللي در راستاي اثبات حقانيت اقدامات نظام اسلامي تدوين و اجرا ميگردد و اين در حالي است كه ديپلماسي مزبور از استراتژيهاي دفاعي از آن جهت متمايز ميگردد كه در مورد اخير، دولت اسلامي با هدف پاسخگوي عملي به حملات دشمن متجاوز و دفاع از كيان مملكت اسلامي با آماده سازي عِدّه و عُدّه به ميدان ميآيد.
از اين روست كه ماهيت اعلامي ديپلماسي جهاد بر دلايلي توجيهي و با جنبههايي تبييني استوار است كه در اين رابطه از رهگذر مفهوم شهادت بر مسائلي از قبيل رفع ظلم و فتنه و توطئه و تجاوز عليه مملكت اسلامي، حراست از ارزشهاي انساني، دفاع از ارزشهاي معنوي، حفظ امانت اسلام و ميراث اسلامي، عدالت جويي و حق طلبي و استقلال طلبي، آزادگي و آزديخواهي تأكيد ميگردد و اين مهم از مرور بر بيانات امام راحل به وضوح استنباط ميگردد:
2. حراست از ارزشهاي انساني
امام خميني بر اين نكته تأكيد داشتند كه مبارزه ايران اسلامي با دشمنان، نه تنها بر خلاف موازين انساني و انسان دوستي نيست، كه از سر جوانمردي و آزادي خواهي و عزت طلبي و براي حفظ ارزشهاي انساني و نوع دوستي انجام ميشود، و در اين رابطه شهادت انسانهاي پاكباخته و برزگ و انديشمند، دال بر ابعاد انساني اين پديده معنوي است.
«در راه خدا رفتن، شهادت و سرافرازي و تحصيل شرافت براي انسان و انسانها است.»(129)
«مگر عزت و شرف و ارزشهاي انساني، گوهرهاي گرانبهايي نيستند كه اسلاف صالح اين مكتب، عمر خود و ياران خود را در راه حراست و نگهباني از آن وقف نمودند.»(130)
3. دفاع از ارزشهاي معنوي
امام خميني معتقد بودند كه شهادت براي احياي معنويت در جامعهاي است كه توجه به مسائل اخلاقي و معنوي از ذهنيات رخت بر بسته و مقتضي است در جهان ماديگراي امروز، دولت اسلامي نداي معنويت سر دهد، تا انسانها احساس كنند كه حيات آنان در اين روحيات معنوي نهفته است و رواج روحيه شهادت طلبي نقش بسيار مهمي در احياي معنويت در جهان حاضر داشته است.
در اين رابطه، امام خميني، اساس معنويت را اسلام عزيز ميدانستند كه با حراست از آن معنويت نيز به منصه بروز خواهد رسيد:
«مگر شهادت ارثي نيست كه از مواليان كه حيات را عقيده و جهاد ميدانستند و در راه مكتب پر افتخار اسلام با خون خود و جوانان عزيز خود از آن پاسداري ميكردند به ملت شهيد پرور ما رسيده است؟»(131)
«هر وقت... مناجات راز و نيازهاي اين عاشقان خدا و فانيان راه حق را در آستانه هجوم به دشمن مينگرم كه با مرگ دست به گريبان هستند و از شوق عشق، در پوست نميگنجند، خود را ملامت ميكنم و بر حال خويش تأسف ميخورم. اكنون ملت ما دريافته است كه «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا»(132)
«دستور آن است كه اين برنامه سرلوحه زندگي است. در هر روز و هر سرزمين باشد، اين دستور آموزنده تكليفي است و مژدهاي؛ تكليف از آن جهت كه مستضعفان اگرچه با عدهاي قليل عليه مستكبران، اگرچه با ساز و برگ مجهز و قدرت شيطاني عظيم مأمورند، چونان سرور شهيدان قيام كنند، و مژده كه شهيدان ما را در شمار شهيدان كربلا قرار داده است.»(133)
وقتي تأثير نفس مسيحايي و نقش شگرف امام در ايجاد تحولات دروني و روحي انسانهاي مخلص و ايثارگر بيشتر واقف ميشويم كه به روحيات و شعارهاي رزمندگان اسلام كه از امام خويش الهام ميگرفتند، به خوبي دقت كنيم.
4. حفظ امانت اسلام و ميراث اسلامي
امام خميني بر اين اعتقاد بود كه اسلام امانتي الهي است كه از اولياي خدا نزد ما مسلمانان به ارث رسيده است و با كساني كه بخواهند اين امانت خداوندي را از مسلمانان بگيرند، مقابله خواهيم كرد.
از اين رو امام خميني(ره) در ديپلماسي جهاد، به اين نكته اشاره و تأكيد داشت كه مبارزه مسلمانان در راستاي دفاع از حق و حراست از اين ميراث الهي است، و شهادت در واقع ضامن حفظ و بقاي اين امانت و تداوم بخش آن است كه موجبات مصون ماندن و بيمه نگه داشتن آن از آسيبهاي بيروني و دروني را فراهم خواهد آورد و مكتب را براي هميشه احياء خواهد كرد و ملت ايران ميراث دار شهيدان و حافظ اين امانت الهي خواهد بود:
«مسير اسلام، بر شهادت در راه هدف است، و اولياي خدا (عليهم السلام) شهادت را يكي از ديگري به ارث ميبرند و جوانان متعهد ما براي نيل شهادت در راه خدا، درخواست دعا ميكنند.»(134)
«آنهائي كه حفاظت اين كشور را ميكنند، اين روحيه را دارند كه روحيه بسيار ارزشمندي است و شهادت طلبي است و خود را به حلقوم مرگ انداختن براي نجات اسلام و نجات كشور، و مادامي كه اين روحيه هست... مطمئن باشيد كه اين كشور بيمه است.»(135)
«آن كه مرگ را در آغوش ميگيرد براي اينكه شهادت است براي اينكه از اسلام است براي اينكه دفاع از حق است.»(136)
«جوانهاي ما كشته شدند و در راه اسلام كشته شدند، شهيد شدند، هنيئاً لهم؛ اما كشته شدن در راه مكتب اهميت دارد.»(137)
«سيدالشهداء مكتبش محفوظ بود و خودش شهيد شد. شهادت گاهي مكتب را پيش ميبرد... خدا نكند كه يك وقت شهادت و نابودي مكتب پيش بيايد.»(138)
«شهادت حضرت سيدالشهداء مكتب را زنده كرد، خودش شهيد شد، مكتب اسلام زنده شد.»(139)
«اينها ]امامان شيعه(عليهم السلام)[ با كمال شهامت و قدرت به اسلام خدمت كردند و اسلام را به ارث پيش ما گذاشتند. ما هم موظفيم كه اين ارث بزرگ را حفاظت كنيم و براي آن جانبازي كنيم... همه ما موظفيم در حفظ اين امانتي كه از جانب خداست.»(140)
5. شهادت، اساس پويايي و پايايي استراتژي
دفاعي بازدارنده:
امام خميني، ضمن تأكيد بر اهميت بازداشتن عملي دشمن از تجاوز، تهاجم يا ادامه اشغال سرزمين اسلامي، سعي در استناد به روحيه شهادت طلب مردم ايران براي اثبات پيروزي اين جان بر كفان بر دشمنان مادي و دنياطلب داشتند و در اين رابطه دلايل پويايي استراتژي دفاعي باز دارنده را كه بر بنياد «شهادت خواهي» استوار ميبيند و به نقش شهادت را در اموري از قبيل: «برتري قدرت معنوي بر قدرت مادي»، ارتقاي روحيه مقاومت و اراده ملت، و موفقيت استراتژي بيباكانه و پيشرو، اعطاي اميد به مردم خودي و ايجاد يأس در دل دشمنان، و ايجاد وحدت و انسجام ملّي، و ايجاد موج اسلامگرايي، و آزديخواهي در ميان ملتهاي جهان ميدانستند.
1-5 . برتري قدرت معنوي بر قدرت مادي
امام خميني معتقد بودند كه شهادت طلبي مردم مسلمان ايران، نشانه رشد و كمال معرفت ديني و معنوي آنان و ارتقاء توانايي، موقعيت و حيثيت دولت اسلامي است كه ميتواند ضعفهاي نظامي را جبران و آسيب پذيريهاي مادي را برطرف نمايد.
از اين رو، شهادت را عامل تبديل ضعف به قدرت، و بيمه نمودن نظام اسلامي از آسيبهاي ظاهري ميدانستند. ايشان با تأكيد بر تحول معنوي، باطني و روحي مردم ايران كه با معيارهاي مادي، سنجشهاي بشري و انگيزههاي عادي قابل سنجش و اندازهگيري نمي باشد به تداوم اين معنويت به عنوان رمز اصلي پيروزي تأكيد داشتند و از اين رهگذر به دشمنان تفهيم مينمودند كه جنگ صرفاً با سلاح مادي قابل پيش بيني نيست و پيروزي نهايي از آن كسي است كه با منشأ قدرت مطلقه يعني خداوند متعال در ارتباط باشد و اين جبهه الهي است كه سرانجام به فتح و پيروزي نايل خواهد شد و دشمنان تاب مقاومت در برابر آن را نخواهند داشت:
«رمز پيروزي توجه به خدا بود، اشخاصي ميآمدند از جوانهاي برومند پيش من و مرا قسم ميدادند كه شما دعا كنيد ما شهيد بشويم. اين عنايت خدا بود. اين تحول، تحولي بود كه به دست بشر نمي شد انجام بگيرد. در ملت، يك تحول روحي پيدا شد، يك تحول باطني.»(141)
«ملتي كه اينطور تحول پيدا كرده است كه... جوانهايش پياده ميآيند و غسل شهادت ميكنند و پيش قدم براي شهادت هستند، پيروزند.»(142)
«جوانهاي ما از باب اينكه، از شهادت ديگر ترسي نداشتند، بلكه استقبال ميكردند از شهادت، اين قدرت را پيدا كردند كه همه به هم دست دادند، و اين مملكت را نجات دادند.»(143)
«ايران شهادت طلب هم از اين پديده سعادتمند مستثني نيست.»(144)
«آنها با يك ملتي كه با شجاعت خود، و تعهد خود به اسلام، و روي گشاده به طرف مرگ ميرود، به طرف شهادت ميرود، تا مرز شهادت ميرود، نميتوانند مقابله كنند.»(145)
«اين ملت كوچك در مقابل همه اين قدرتها... ايستاد و از خوف مرگ نترسيد و متحول شد به يك انسانهاي الهي كه عاشق ديدار خداي تبارك و تعالي و عاشق شهادت هستند و مقصد خودشان را پيش بردند و دارند پيش ميبرند.»(146)
«شهادت در راه خداوند چيزي نيست كه بتوان آن را با سنجشهاي بشري و انگيزههاي عادي ارزيابي كرد.»(147)
«جوانهاي ما در حال انقلاب، و حال هم، باز تقاضا ميكنند كه ما دعا كنيم آنها شهيد بشوند. اين تحول بزرگي كه به اراده خداي تبارك و تعالي، در اين ملت پيدا شد، موجب پيروزي آنها بر يك قدرت شيطاني بزرگ، كه پشتيبان او همه ابر قدرتها بودند، گرديد.»(148)
«ملتي كه زن و مردش براي جانفشاني حاضرند و طلب شهادت ميكنند، هيچ قدرتي با آن نميتواند مقابله بكند.»(149)
«ملت ما يك ملتي است كه از ضعف به قدرت متحول شده است و آرزوي شهادت ميكند. يك همچو ملتي كه آرزوي شهادت ميكند، اين ملت ديگر خوف ندارد. خوب پيروز است.»(150)
2-5. ارتقاء روحيه و اراده مصمم ملت شهادت طلب
امام خميني ضمن تأكيد بر نقش و اهميت ايدئولوژي مكتبي و باورهاي مذهبي در پيشبرد مقاصد انقلاب و تأثير روحيه مصمم بر افزايش توان مقاومت ملت، آن را بيمه كننده نظام اسلامي و عامل پيروزي آن و خنثي كننده استراتژيهاي نظامي دشمن تلقي مينمودند.
«از آنجا كه اين روحيه و اراده مبتني بر آگاهي و علم و توأم با شجاعت و شهامت است، دشمن خود را با انسانهايي مواجه ميبيند كه، حاضر به جانفشاني هستند و مرگ سرخ را بر زندگي ننگين و سياه و ذلت بار ترجيح ميدهند، به گونهاي كه همانند سياست زمين سوخته، دشمن متوجه ميگردد كه به فرض فتح سرزمين، با كشوري متشكل از افراد غير مطيع روبرو ميگردد كه، براي او نفعي در بر نخواهد داشت.»
تأكيد امام خميني بر ارتش بيست ميليوني كه از نظر عددي موجب تقويت منابع داخلي قدرت ملت مسلمان براي كشاندن دشمن به لبه پرتگاه دارد.
لذا، از ديدگاه امام راحل، روحيه شهادت طلبي نشان از تحرك و عزت طلبي و پويايي و شجاعت براي تاختن در دل دشمنان اسلام دارد كه از اين رهگذر، سياستهاي آشفته، لرزان، سازشكارانه، مبتني بر ترضيه خاطر كه منجر به كمرنگ شدن ارزشهاي مكتبي براي مداخله نظامي و يا محاصره اقتصادي با اراده پولادين ملت مسلمان خنثي ميگردد.
به تعبير امام امت(ره):
«مردم ما ديگر به هيچ وجه حاضر نيستند تن به خواري و ذلت دهند و مرگ سرخ را به زندگي ننگين ترجيح ميدهند. ما براي كشته شدن حاضريم و با خداي خويش عهد نمودهايم كه دنباله روي امام خود، سيدالشهداء (عليه السلام)، باشيم.»(151)
«مرگ سرخ به مراتب بهتر از زندگي سياه است.»(152)
«مرگ از اين زندگي ذلت بار بهتر است.»(153)
«حصر اقتصادي شماها، در آن اداره ملت ما، آن تصميم و اراده ملت ما اثري نخواهد كرد و ما مهياي مرگ هستيم.»(154)
«ملت مستضعف ما... هر چه شهيد داد مصممتر شد.»(155)
«به دنبال شهادت مردان بزرگ، بايد ارادهها مصمتر گردد. ما بايد مهيا باشيم كه باز شهيد بدهيم... لكن اين شهادتها ارادههاي شماها را بايد مصممتر كند.»(156)
«شهادت يك هديهاي است از جانب خداي تبارك و تعالي براي آن كساني كه لايق هستند و دنبال هر شهادتي بايد تصميمها قويتر بشود.»(157)
«اگر بر كشوري نداي دلنشين تفكر بسيجي طنين اندازد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گرديد.»(158)
«ارتش بيست ميليوني كه با سازماندهي خود ملت، مجهز ميشوند آماده فداكاري در راه اسلام و كشور است.»(159)
3-5. موفقيت استراتژي بي باكانه و پيشرو
امام خميني در راستاي تضعيف روحيه دشمنان، بر تحرك و پيشگامي و پيشروي حركتهاي شهادت طلبانه تأكيد داشتند به ويژه آنكه اين حركتها را توأم با هدفمداري، علم، آگاهي و رشد چشمگير ميدانستند نه آنكه از روي جهالت و پوچگرايي برخاسته باشد.
نظرات شما عزیزان: