در اينجا صبر دو بار به «قيد «تقوي» مقيد شده، اين قيد جهت اصلي نبرد را روشن ميسازد، كه اين جنگ در حقيقت «جنگ ضد جنگ» است، و جنگي است كه در راه خدا، و براي استقرار توحيد و عدل و قسط صورت ميگيرد.
قيد «تقوي» صحنه جنگ را به محراب عبادت تبديل ميكند، و شهادت و عبادت را به هم پيوند ميدهد. چون ممكن است جنگ از هدف راستينش منحرف شود و با اغراض شخصي و خواستهاي فردي آلوده گردد، لذا قيدهاي «تقوي» و «في سبيل الله» همواره در كنار قتال و جنگ آمده است.
8 - «وَالَّذِينَهاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ.»(9)
و آنانكه در راه رضاي خدا از وطن خود هجرت گزيده و در اين راه كشته شدند يا مرگشان فرا رسيد البته خدا رزق و روزي نيكوئي در بهشت ابد نصيبشان ميگرداند كه همانا خداوند بهترين روزي دهندگان است.
9 - «يا أيُّها النّبيُّ حَرِّضِ المؤمنينَ علي القِتال إنْ يَكُنْ مِنكم عِشْروُنَ صابرونَ يَغلِبوا مِأَتَيْن وإنْ يكن مِنكم مائَه يَغْلِبوا ألفاً مِن الّذينَ كفروا بِأنَّهم قَومٌ لايَفْقَهُونَ.»(10)
اي رسول مؤمنان را بر جنگ ترغيب كن كه اگر بيست نفر از شما صبور و پايدار باشيد بر دويست نفر از دشمنان غالب خواهند شد و اگر صد نفر بوده بر دوهزار نفر كافران غلبه خواهند كرد زيرا آنها گروهي بيدانشند.
در اين آيه شريفه، علاوه بر اين كه پيامبر(ص) مؤمنان را به جهاد فراميخواند، آنها را به صبر و مقاومت در جهاد نيز دعوت ميكند. صبر عين جهاد است بلكه مفهوم صبر در اينجا بالاتر از جهاد است. در وجود بيست نفر جنگجوي صابر، نيروي دويست نفر نهفته است.
ب ـ شهيد در روايات
در احاديث بسياري، از فضيلت و اهميت شهادت و جان باختن در راه خدا سخن گفته شده است. شهادت نشانه خلوص ايمان و معرفت عميق و عامل تقرب به خدا است. شهيد بيشترين بهره را از شهادت خود ميبرد و مشمول لطف و رحمت الهي قرار ميگيرد.
1 ـ عن الصادق(ع) عن رسول الله (ص):
قال: «ألخَيرُ كُلُّه في السَّيفِ وتَحتَ ظِلِّ السَّيفِ ولا يُقيمُ النّاس إلّا بِالسَّيْفِ والسُّيوفُ مَقاليدُ الجَنَّه.»(11)
حضرت صادق (ع): از پيغمبر اكرم نقل كرده كه فرمود:
تمام خيرها و خوبيها در شمشير و در زير سايه شمشير است و چيزي جز شمشير مردم را به راستي و عدالت وادار نميكند و شمشيرها كليدهاي بهشتاند.
2 ـ حضرت صادق (ع) فرمود:
«ألجَهادُ أفضَلُ الأشياءِ بَعدَ الفَرائضِ»(12)
بعد از فرائض، جهاد برترين و والاترين چيزها است.
3 ـ امام باقر (ع) ميفرمايد:
«اولين قطرهاي كه از خون شهيد بر زمين ميريزد، كفاره گناهان او محسوب ميشود، مگر بدهكاريهايش كه كفاره آن، تنها پرداخت آن است.»
4- پيامبر اكرم (ص) فرمود:
«ما مِنْ قَطْره أحَبّ إلَي اللهِ عَزَّوَجلَّ مِن قَطَرهِ دَمٍ فِي سَبيلِ اللهِ»(13)
5- پيامبر اكرم(ص) فرمود:
شهادت بالاترين درجه نيكي است.
«فَوقَ كلِّ ذي بِرّ برٌّ حتّي يُقتَلُ الرَّجلُ فِي سبيلِ اللهِ فإذا قُتِلَ في سبِيل الله فَلَيس فَوقَه بِرٌّ»(14).
بالاي هر نيكي، نيكياي هست مگر آنگاه كه انساني در راه خدا شهيد شود كه در آن صورت ديگر هيچ خوبي بالاتر از آن نيست.
6 ـ پيامبر (ص) فرمود:
«شهيدُ البَحْرِ يُغفَر له كُلُّ ذَنبٍ حتّي الدَّيْن والأمانه.»(15)
شهيد در دريا همه گناهانش حتي بدهي و امانتي كه بر عهده اوست بخشيده ميشود.
امام صادق از قول پيامبر اكرم(ص) نقل ميكند كه سه گروه هستند كه در روز قيامت نزد خداوند از مقام شفاعت برخوردار هستند: انبياء، و سپس علما و شهداء.
پيامبر(ص) فرمود:
«يَشفعُ الشَّهيدُ فِي سَبعين مِن أهلِ بَيْتِه.»(16)
شهيد هفتاد نفر از افراد خانوادهاش را شفاعت مينمايد.
فرهنگ ايثار در آئينه روايات
امام صادق (ع) ميفرمايد: سه گروه هستند كه دعايشان مستجاب است: يكي از آنان رزمندهاي است كه در راه خدا ميجنگند...
1 ـ امام علي(ع) در وصف انسان مؤمن ميفرمايد: مؤمن، بايد مجاهد هم باشد. (17)
2 ـ پيامبر اكرم فرموده است: «الغُبارُ فِي سَبيلِ اللهِ إسفارُ الوُجُوهِ يَومَ القيامهِ»(18)
گرد و غبار ميدان نبرد در راه خدا، روشنايي چهرهها در روز قيامت است.
ارزش جهاد نزد خدا:
3 ـ پيامبر (ص) فرمود: «ألغَزْوُ فِي سَبيلِ اللهِ أحَبُّ إلَيَّ مِنْ أربَعينِ حِجَّهٍ»(19)
شركت در نبرد در راه خدا نزد من محبوب تر از چهل حج است.
4 ـ پيامبر اسلام (ص) فرمود: «مَنْ مَشي فِي عَوْنِ أخيهِ وَ مَنْفَعَتَهِ فَلَهُ ثَوابُ المُجاهِدينَ فِي سَبيلِ اللهِ.»(20)
هر كه براي ياري و سود رساندن به برادر دينياش گامي بردارد، براي اوست ثواب جهادگران در راه خدا.
5- امام علي(ع):
فلسفه جهاد، حفظ دين و راه سعادت است
«الجِهادُ عِمادُ الدِّينِ و مِنهاجُ السُّعَداءِ.»(21)
جهاد تكيه گاه دين و روش سعادتمندان است.
6 - پيامبر(ص) فرمود: «يَأْتِي عَلَي النّاسِ زَمانٌ، ألصّابِرُ عَلي دِينِه مِثْلُ القابِضِ عَلَي الجَمْرَهِ بِكفِّهِ.»(22)
زماني بر مردم خواهد آمد كه در آن زمان هر كس كه بر دينش شكيبا باشد و بر آن استقامت بورزد، همانند كسي است كه پارهاي از آتش بر كف دست گرفته باشد.
7 - در حديث ديگري پيامبر(ص) فرموده است:
«لَسَفْرَه في سَبيلِ اللهِ خَيْرٌ مِن خَمسينَ حِجَّه.»(23)
يك سفر و عمليات جنگي در راه خدا بهتر از پنجاه حج است.
فرهنگ ايثار، فرهنگ خدمت و ظلم ستيزي و حمايت از مظلوم است.
8 - پيامبر اكرم (ص) فرمود:
«مَنْ أعانَ أخاهُ المُؤمِنِ عَلي سُلطانِ جائِرٍ أعانَهُ اللهُ عَلي إجازَه الصِّراطِ عِنْدَ زَلَّهِ الأقدامِ.»(24)
هر كس برادر مؤمناش را در برابر حاكم ظالمي ياري دهد خداوند او را در هنگامي كه پاها ميلغزد، از پل صراط خواهد گذراند.
9 - پيامبر (ص) فرمود: «مَن قامَ عَلي مَريضٍ يَوْماً وَلَيْلَهٍ، بَعَثَهُ اللهُ مَعَ إبراهيمَ خَليلِ الرَّحمن.»(25)
هر كس يك شبانه روز بر بالين بيماري بايستد و از او پرستاري كند، خداوند او را با ابراهيم خليل محشور ميكند.
پرستارانِ جانبازان بدانند كه چه در نزد خداوند مقامي دارند.
10 - بهترين مردم:
پيامبر (ص) فرمود: «خَيرُ النّاسِ رَجُلٌ حَبَسَ نَفسَهُ فِي سَبيلِ اللهِ يُجاهِدُ أعداءَهُ»(26)
بهترين مردم كسي است كه خود را وقف در راه خدا كرده و با دشمنان او مبارزه ميكند.
11 - نزديك ترين افراد به انبياء الهي!
پيامبر (ص) فرمود: «أقربُ النّاسِ مِن دَرَجَهِ النُّبُوه،أهلُ الجِهادِ وأهلُ العِلْمِ.»(27)
12 - پيامبر (ص) فرمود: «ألمُجاهِدونَ فِي سبيلِ اللهِ قُوّادُ أهلِ الجَنّهِ.»(28)
مجاهدان در راه خدا، سروران اهل بهشت هستند.
13 - علي (ع) فرمود: «ألمُجاهدوُنَ تُفَتّحُ لَهُمْ أبْوابُ السَّماءِ»(29)
درهاي آسمان براي جهادگران باز است.
14 - پيامبر(ص) فرمود: «يُباهِي اللهُ تَعالِي الملائكه بِالمُجاهِدين.»(30)
خداوند در نزد فرشتگان به جهادگران مباهات ميكند.
15 - پيامبر اكرم(ص) فرمود: «إنّ الجِهادَ فِي سَبيلِ اللهِ بابٌ مِنْ أبْوابِ الجَنَّه يُنَجِّي اللهُ بِهِ الهَمَّ والغَمَّ»
جهاد در راه خدا دري از درهاي بهشت است كه خداوند به مدد آن رفع ناراحتي و غصه مينمايد.
ارزش و اهمّيت شهادت
در تعاليم اسلامي، فلسفه شهادت، مفهومي عميق دارد. تعليمات اسلامي، زندگي در شرايط ناحق - هنگام سلطه كفار و ظالماني كه بر خون محرومان و مسلمانان ميتازند و از پير و جوان و زن و كودك نمي گذرند - و در زير سلطه ظلم را، زندگي انساني نمي شمارند.
و در حقيقت اين مطلب را نمي پذيرند كه ممكن است همه درها به روي انسان - كه خود صاحب اراده و اختيار است - بسته شود، بلكه ميگويند، هميشه درِ مرگ با افتخار و حماسه (شهادت) باز است، اگر همه آزاديها را از انسان سلب كنند، و همه حق انتخابها را از او بگيرند، حق انتخاب مرگ را كسي نميتواند از انسان سلب كند.
شهادت اصل مقدسي است كه در متن تعاليم اسلام و به صراحت در قرآن آمده است و در متون ديني از آن به عنوان فوز عظيم نام برده شده است.
شهيد مطهري مينويسد:
در شهادتهاي ديني همواره چند اصل مطرح بوده است و بايد مطرح باشد.
1. اصل حماسه
اين شهادتها و جانبازيها، پيوسته، با حماسههاي شورانگيز همراه بوده است. مبازان شجاع شيعه، هيچ گاه به آساني، تن به كشته شدن نميدادهاند. اينان هميشه، در برابر نيروهاي شيطاني و قدرتهاي طاغوتي مقاومت ميكردهاند، و همراه شورگستري و حماسه آفرينيهاي مشهور تاريخ تشيع، سر به آستانه شهادت مينهادهاند، يعني كشته ميشدند پس از اينكه ميكشتهاند...»(31)
2. اصل اخلاص
جانفشانيهاي شهيدان راستين همواره با اخلاص همراه است؛ بايد طوري باشد كه حركات و اعمالش دلنشين و كشته شدنش، همه و همه، لله و في الله باشد. از نظر منطق اسلام، هر كاري كه براي خدا نباشد و في سبيل الله نباشد، نزد خداوند ارزشي ندارد و مقبول نيست، در مورد شهادت و جهاد نيز اين مسأله مورد تأكيد بيشتري قرار گرفته است. و همواره در كنار جهاد و مقابله با اعداء، قيد في سبيل الله نيز آمده است.
3. اصل تعالي هدف
در همه حركات فردي و اجتماعي انسان، بايد هدفي صحيح در كار باشد؛ ليكن انسان تربيت يافته، بايد به اين مرحله خرسند نباشد، بلكه بايد بكوشد تا در كارها و جهتگيريهاي او تعالي هدف نيز منظور باشد -... «انساني كه از همه امكانات حيات ميگذرد، و جان خود را تقديم ميكند و از همه چيز و همه كس چشم ميپوشد، و از دلبستگيهاي جهان، و شيرينيهاي زندگي، و لذت ديدار عزيزان دل ميكَنَد، به يقين هدفي متعالي را تعقيب ميكند، و اين هدف، صيانت از دين خدا است.
«الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفاً»(32)
يكي از صفات مؤمنين اين است كه در راه خدا ميجنگند. نبرد بين حق و باطل اجتناب ناپذير است چون گرايش و انگيزه ايمان، دعوت به سوي الله ميكند و انگيزههاي دنيايي به طرف شيطان و گمراهي.
گرايش به سوي الله انسان و جامعه را به سوي كمال و دوري از خصلتهاي غير انساني و وابستگي به غير خدا دعوت ميكند و به انسان و جامعه، دستور ميدهد تا موانع اين حركت الهي را با نفي تمامي طاغوتهاي دروني و بيروني، از ميان بردارند.
گرايش به دنيا و مظاهرش، انسان و جامعه را به حبّ دنيا كه ريشه و سر منشأ هر گناهي است دعوت ميكند. اصولاً در اسلام شكل عمل نيست كه ارزش دارد، بلكه «هدف» از عمل است كه به آن ارزش مثبت يا منفي ميدهد:
مثلا دو نفر نماز ميخوانند، يكي به انگيزه الهي و ديگري به خاطر ريا و خودنمائي. همينطور دو نفر در جبهه جهاد ميكنند يكي راه خدا را ميپيمايد و ديگري راه غير خدا را. همين تلاش را دشمن هم ميكند و كشته شدن و مجروحيت را هم تحمل ميكند. اما رزمنده في سبيل الله از آن جهت كه جهادش به خاطر خداست چه پيروز شود و چه شهيد در هر صورت رضايت و قرب خدا را كسب ميكند و به مقام فلاح نائل ميگردد: و به خاطر همين فرمودهاند: «اِنَّما الاعمالُ بالنيات».
پس ضرورتاً يك رزمنده راه خدا، بايد جبهه ديگري هم براي خود در نظر داشته باشد، يعني مقام خلوص و پاكي و صداقت را كسب كند، تا نيت او في سبيل الله باشد و تا وقتي كه در جبهه مهمتري و با دشمن بزرگتري به جهاد نپردازد و پيروز نشود، نمي تواند مدعي ايمان كامل و اخلاص باشد و لذا در حديث نبوي آمده است كه: جهاد بزرگ، جهاد با نفس و هواهاي نفساني است.
از نظر اسلام شهادت موجب نورانيت و بيداري جامعه است
شهادت حقيقتي است مقدس كه موجب عزت و كرامت جامعهاي است كه با فرهنگ و روحيه جهاد و شهادت خو گرفته است. از نظر اسلام، شهيد به كسي گفته ميشود كه در راه حق و هدفي مقدس كشته ميشود.
شهادت علاوه بر اين كه خود يك مقوله بسيار ارزشمند و مقدس است، موجب تقدس و پاكي و تعالي جامعه نيز ميشود. امام علي (ع) ميفرمايد: «لَنْ تَقَدَّسَتْ اُمَّه حَتّي يُؤخَذ لِلضًّعيفِ حَقُّه.»(33)
و امام حسن (ع) نيز انگيزه اصلي قيام خود را حق طلبي و از بين بردن ظلم و بي عدالتي و اصلاح مسير جامعه از انحراف و كجروي بيان نموده است.
پس، علاوه بر اين كه شهادت خود مقولهاي ارزشمند و متعالي و مقدس است بايد براي هدفي مقدس و في سبيل الله باشد و از نظر اسلام كشته شدن براي اهداف ديگر اگرچه از نظر فرهنگي و اجتماعي و سياسي مهم هم باشد، شهادت نيست.
لذا هم افرادي كه به شهادت ميرسند داراي تقدس و كرامت و علو درجه هستند و هم راه شهيد مقدس است و تأثيري كه شهادت در سرنوشت يك جامعه و امت دارد، بسيار ارزشمند و حيات بخش است. و از اين جهت ارزش كار شهيد با هيچ عمل ديگري قابل مقايسه نيست، به تعبير شهيد مطهري(ره) هيچ كس به اندازه شهداي راه حقّ، بر بشريّت حق ندارد. هر دانشمندي در علم خود و هر مكتشفي در اكتشاف خود، و هر مربي و معلم اخلاقي در تعليمات خود، و هر حكيم و فيلسوفي در حكمت و فلسفه خود، مديون و مرهون شهدا هستند و شهدا در كار خود مديون كسي نيستند، زيرا شهدا بودند كه محيط آزاد به ديگران دادند تا آنها توانستند نبوغ خود را ظاهر كنند. شهدا شمع محفل بشريتند، سوختند و محفل بشريت را روشن كردند.»(34)
اهميت پديده شهادت در درجهاي است كه اگر در تاريخ بشري جز يك فرد شهيد وجود نداشت، براي اثبات آهنگ عالي عالم هستي كه بيان كننده هدف اعلاي حيات است، كافي بود، چه رسد به اين كه ما در طول تاريخ، دهها بلكه صدها هزار شهيد ميبينيم كه با اعتلا بخشيدن و تكميل كردن شخصيت خود در دفاع از انسانيت و ارزشهاي آن، از زندگي طبيعي چشم پوشيده و به حيات حقيقي نايل گشتهاند.
مگر هدف متعالي و واقعي حيات چيست كه حيات طبيعي و مادي انسان براي دفاع از آن بايد فدا و فنا شود؟
اين سؤال را به صورت كلي و مبنايي ميتوان چنين طرح كرد مگر ماهيت و هدف حيات چيست كه براي دفاع از شرف و كرامت و حفظ آن، بايد انسان همه امكانات و استعدادها و توان مالي و جاني خود را فدا كند؟ اين جاست كه تا فلسفه خلقت جهان و انسان روشن نشود و رابطه جهان و انسان، با خدا به صورت صحيح و معقول درك نگردد، معنا و هدف حيات و مسير واقعي كمال را در نخواهيم يافت.
و لذا همه مكاتب و نظامهاي فلسفي و تربيتي و ديني، در پي يافتن معنا و فلسفه حيات و هدف خلقت، و زندگي انسان بودهاند، و هر يك براي زندگي انسان هدفي و نقطه كمالي را مشخص نمودهاند و براي رسيدن به آن هدف تفسيري از زندگي و روش جداگانهاي براي زندگي ارائه كردهاند.
عقلاني بودن منطق شهادت
«انواع فداكاريها و شهادتها در راه نجات انسانها، و برپايي ارزشها و فضيلتهاي متعالي براي اين است كه هدفي والاتر و بالاتر از تمام خواستههاي دنيوي وجود دارد. اگر چنين هدفي در زندگي وجود نداشته باشد، هم هدف دينها و بعثتها و تكليفها، لغو و بيهوده خواهد بود، و هم فلسفه فداكاريها و جانفشانيها و شهادتها بيهوده و لغو و عبث خواهد بود»(35)
توماسهابز مينويسد: «صرف نظر كردن از لذايذ زندگي مادي و بهره برداري و خودكامگي از اين زندگي نقد و آماده و جان فشاني و خود را فداي ديگران كردن، و مشقتها و سختيها را به جان خريدن چه معنايي جز سفاهت و بي خردي خواهد داشت» ولي وقتي كه پاي دين و خدا به ميان ميآيد و جاي انتخاب بزرگتر و ارزشمندتر و به تعبير ديگر وقتي انسانهاي پاك سرشت و حقيقت جو، با دو گزينه اي روبرو ميشوند كه يكي زندگي جاودانه و ابدي و سرشار از لطف و نعمت و صفا و بهجت است و انتخاب زندگي منحط و آلوده با ذلت و خواري و آميخته با ظلم و كمبود و محدوديت، قطعاً يكياز بهترينگزينههاكه زندگي ماندگار و پايداراست را انتخابميكنند.
بديهي است كسي كه حقيقت و ارزش واقعي حيات برايش مطرح نيست و از حيات جز خوردن و خوابيدن و اشباع خواستههاي حيواني چيز ديگري نميفهمد، نه شهادت براي او قابل درك است، و نه حيات حقيقي كه داراي عالي ترين ارزش است.»(36) و اگر هدف واقعي انساني شناخته نشود، پست ترين پديده، زندگي طبيعي خواهد بود.»(37)
به نظر فيلسوف بزرگ معاصر، استاد محمدتقي جعفري «زندگي بدون معيار حق و قانون كه نه به بايستگيها اهميت ميدهد و نه به شايستگيها، همان است كه آن را خالق يكتاي هستي معرفي نموده است «وَ ما هذِهِ الحَيَوه الدّنيا إلّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ».(38)
و قرآن كريم، زندگي صرفاً مادي و حيواني را شايسته انسان نميداند. از نظر قرآن كريم، كساني كه به زندگي مادي دل خوش كرده اند و به چيز ديگري نميانديشند، معنا و فلسفه زندگي و هدف خلقت را نمييابد.
«وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَيَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَيُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَيَسْمَعُونَ بِهَا أُولئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ»(39)
نقش شهيد در حيات جامعه
پيكر گلگون شهيد همانند مشعلي فراروي انسانهاي آزادي خواه و سعادت جو است و پيكر شهيد نشانه روحيه مبارزه طلبي و ظلم ستيزي و حقيقت خواهي و زنده بودن يك امت است، خون شهيد نشانگر روحيه مبارزه و جهاد است و عطر خون او روشنايي ايمان را با خود به همراه دارد، و شهادت واژه مقدس و فريادي بلند و عاشقانه است كه در گستره زمين و زمان طنين مياندازد.
شهادت، نقطه پايان نيست، بلكه خط تداوم مكتب مبارزه و پويايي، و انتخاب صحيح مسير واقعي حيات است، و زندگي جاويد و عزتمند است آناني كه با زبان خاص فرهنگ و معارف اسلامي و منطق قرآن آشنايي دارند به خوبي ميدانند كه از نظر قرآن شهيدان راه خدا همواره زندهاند، و به حيات ابدي و جاودانه نائل ميشوند و نه تنها شهيد به زندگي ابدي راه مييابد، بلكه در پيكر اجتماع و روح اميد، و زندگي، و مقاومت و حركت ايجاد ميكند. و به جامعه نيز حيات ميبخشد.
حال بايد ديد مفهوم اين سخن كه شهيدان زندهاند چيست؟
انديشمندان اسلامي حيات شهيد را كه قرآن به صراحت بيان داشته است سه گونه تفسير كردهاند: گروهي برآنند كه خون شهيد، از آنجا كه در راه احياء و بقاي اسلام ريخته ميشود، در جاي خود، به نوعي، سبب زنده شدن اسلام ميگردد، خود نيز حيات و بقاء مييابد و در روشنايي انوار دين باقي ميماند. و از نظر اخروي نيز در نامه اعمال شهيدي كه خون پاكش سبب بقاي دين شده است، ثواب و پاداش ميشود. و اين خود، به معناي زنده بودن است كسي است كه جان و خون خود را در راه دين فدا كند.
گروهي ديگر معتقدند كه خون شهيد هرگز هدر نميرود، بلكه به مثابه مايه حيات در رگهاي جوامع اسلامي ميگردد و جاويد ميماند، و بدين سان خون شهيد همواره زنده ميماند. و تا روزي كه اسلام زنده است ]يعني تا ابد[ ناظر و گواه بر اعمال مسلمانان خواهد بود.
گروهي نيز عقيده دارند كه شهيد به خاطر جانفشاني در راه اسلام، در رديف «شاهدان اعمال» و گواهان رفتار و كردار و «ناظر بر اعمال انسانها» قرار ميگيرد. و بدين گونه، در رديف انبياء و اوصياء و اولياي برگزيده الهي، همواره شاهد اعمال ديگران خواهند بود.
اما آنچه كه از قرآن استفاده ميشود اين است كه اگرچه كلمه «شهيد» معناي گواه و گواهي دادن و شاهد و ناظر بودن در همه جا حاضر و ناظر بودن را در بردارد، ولي به صراحت در آيه 169 سوره آل عمران ميفرمايد: «و لا تحسبنّ الّذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربّهم يرزقون» و تأكيد تصريح بر «احياء» و زنده بودن شهيدان مينمايد. و باز قرآن كريم در همين آيه شريفه اشاره دارد كه ممكن است زنده بودن شهيد براي برخي از انسانها حتي انسانهاي مؤمن مورد سؤال و دور از باور و تصور باشد. به همين جهت، ميفرمايد برخي گمان ميكنند و براساس گمان و خيال خود شهيدان را، در زمره مردگان محسوب ميكنند كه قرآن بر غير علمي و غير واقعي بودن چنين پنداري اشاره ميكند و ميگويد واقعيت اين است كه شهيدان زندهاند و شما بايد يقين و ايمان به حيات ابدي آنها داشته باشيد و باز در آيه 154 سوره بقره نيز همين حقيقت را مورد اشاره قرار داده است و ميفرمايد: «به آن كساني كه در راه خدا كشته شدهاند، نگوييد مردهاند، بلكه آنان در نزد خدا زندهاند و لكن شما اين حقيقت را درك نميكنيد».
شهيد از راه اهدا و ايثار خون خويش به جامعه انساني خدمت ميكند. خون شهيد جاويد و جاري در زمان و مكان است و شهيد به چنان قداست و درجهاي از اتصال به حقيقت و ابديت ميرسد كه از گزند آسيبها و امواج زودگذر زماني و آسيبهاي بشري مصون است. زيرا كه شهيد از فنا رسته و به ابديّت و بقاء پيوسته است.
فصل دوم: مباني اعتقادي فرهنگ ايثارگري
1. جهان بيني الهي و خداباوري
استاد شهيد مطهري در بيان تفاوتهاي اساسي و بنيادين جهان بيني الهي با جهان بيني مادي، و نقش هر كدام در زندگي و رويكرد بشر مينويسد:
«يك نفر مادي هر اندازه به مسلك و روش و آئين خود مؤمن و معتقد باشد، بيش از اين عقيده ندارد كه به هر اندازه سعي و كوشش و مجاهدت در راه تحقق بخشيدن به آرمان خود به خرج دهد، نتيجه ميگيرد؛ اما يك نفر مسلمان مؤمن و معتقد به قضا و قدر الهي عقيده دارد كه جهان طوري ساخته شده است كه اگر او در راه عقيده و ايمان خود فداكاري كند و كوشش به خرج دهد، دستگاه علّي و معلولي جهان به حمايت او بر ميخيزد و او را از پشتيباني خود بهرهمند ميكند.»(40)
2. رابطه عشق به خدا و ايثار در راه خدا
زنده جاويد كيست؟ كشته شمشير دوست
كه آب حيات قلوب، از دم شمشير اوست
گر بشكافي هنوز خاك شهيدان عشق
آيد از آن كشتگان زمزمه دوست، دوست
عشق والاي الهي، انسان را از اين مفاهيم شكست و پيروزيهاي دم دستي بالاتر ميبرد. روحهايي كه عظمت خدا در درك كرده و به مبدأ با شكوه الوهيت متصل گشته است، چنان امكان و اميد و بهجتي مييابد كه همه چيز در برابر او كوچك و بي اثر ميشود و در واقع كسي كه به مقام توكل و توحيد افعالي رسيد، با تمام وجود و با علماليقين و عين اليقين و حق اليقين ميبيند كه هيچ مؤثري در عالم هستي جز خدا وجود ندارد.
براي همين است كه در نظر انسانهاي الهي و كمال يافته هيچ كمالي و جمالي جز در خدا و از خدا نيست، و هيچ موجودي جز خدا داراي حقيقت و بقا نيست و با تمام وجود درك ميكند كه هر كه خدا را دارد همه چيز دارد، و هر كه خدا را ندارد، هيچ چيزي را به دست نياورده است.
«ما وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ»(40)
3. ايمان و ايثار
امام خميني در مورد تأثير قدرت ايمان در دفاع مقدس و نقش آن در پيروزي رزمندگان اسلام ميفرمايد:
«اين معنويات هر چه قويتر بشود، شما قويتر خواهيد شد، يك نفر آدم با ايمان، ميتواند با هزاران نفر بي ايمان مقابله كند، و شما در عرض مدتي كه جنگ كردهايد، ديدهايد كه مسأله اين طوري است كه ايمان وقتي در ميدان ميآيد، همه چيز را از بين ميبرد، مقابلش هرچه هست از بين ميبرد.»(42)
امام امت(ره) در سخني ديگر، در مورد عدم درك دشمنان اسلام از تأثير عوامل معنوي در معادلات سياسي و نظامي ميفرمايد:
«... اين كوردلان از خدا بي خبر و عاري از معنويات نميدانستند كه اين كشتي نوح است كه خدايش كشتيبان و پشتيبان است. اينان با ابزار و ساز و برگ مادي، به جنگ ايمان و معنويت، و كشور صاحب الزمان ارواحنا لمقدمه الفداء آمدهاند.»(43)
رهبر معظم انقلاب حضرت آية الله خامنهاي نيز در مورد تأثير معنويات در پيروزي رزمندگان اسلام ميفرمايد:
«ما بدون اخلاص و اعتقاد و تعبد هيچ چيز در اين جنگ نميداشتيم. يعني اگر ايمان و اخلاص را از آن تعداد جواناني كه فعاليت ميكردند، بگيريم، اسمها و تيترها و درجهها و امثال اينها هيچ كاري نميكرد.»(44)
و در جاي ديگر ميفرمايد:
«معنويت، راز و نياز با خدا، ارتباط دلها با خداي متعال، هدف را خدا قرار دادن، فريب ظواهر را نخوردن، دلبستگي به زر و زيور دنيا و زخارف دنيا پيدا نكردن، اينهاست كه يك مجموعه مؤمن و يك فئه مومنه را به وجود ميآورد، به تعبير قرآن كريم «كَمْ مِن فِئهٍ قليلهٍ غَلَبَتْ فِئهً كثيره بِاذنِ اللهِ.»(45)
«كم كه باشيد، با داشتن آن جنبه معنوي، زيادها (تعداد زياد دشمن) را در مقابل خودتان مجبور به هزيمت ميكنيد. همين معنويت بود كه بسيج را در ميدانهاي نبرد بي تاب و عاشق ميكرد و به شوق جبهه، اين جوانان را ميكشاند و وقتي به جبهه ميآمدند، از جبهه دل نميكندند.»(46)
در طول هشت سال دفاع مقدس، رزمندگان اسلام با الهام از سيدالشهداء (ع) و ياران او حماسههاي بزرگ و رشادتهاي شگفت از خود آفريدند.
ايثار و حماسه و از جان گذشتگي حاصل معنويت و عشق به خداست. كسي كه خود را تزكيه نكرده و حبّ الهي در قلب او سايه نيفكنده است و هنوز در كشاكش تمنيات نفساني است، و نسبت به دستورات الهي مردد و حيران است، نميتواند از تعلقات و از خواستههاي خود صرف نظر كند، و از جان و مال خود، براي ديگران مايه بگذارد و يا بر همه تعلقات و جاذبههاي دنيايي پشت پا بزند. از اين جهت يكي از پيش فرضهاي بسط فرهنگ ايثار و نهادينه كردن آن، تقويت معنويت و خداباوري اهميت دادن به تربيت و تزكيه نفس است
غلام همت آنم كه زير چرخ كبود
زهر چه رنگ تعلق پذيرد آزاد است.
نظرات شما عزیزان: