فرمود: روزى كه اميرالمؤمنين به ولايت منصوب شد گفتم : فدايت شـوم در ايـن روز چـه بايد بكنيم ؟
فرمود: روزه بگير و بر محمد و آل محمد درود فراوان بفرست و ازكـسـانـى كـه بـه آنـهـا ظـلم كردند, اظهار بيزارى كن پيامبران الهى به جانشينان خود دستور مـى دادنـدروز تـعيين جانشين را عيد بگيرند گفتم : كسى كه در اين روز روزه بگيرد چه پاداشى دارد؟
فرمود:معادل شصت ماه روزه ((314)) .
همچنين فرات بن ابراهيم در كتاب تفسير نقل مى كند كه از امام صادق سؤال شد: آيا مسلمين برتر ازفـطـر واضحى و روز جمعه و عرفه عيدى دارند فرمود: آرى برتر از آنها, بزرگتر از آنها و در نزد خـدا شـريـفتراز همه آنها, و آن همان روزى است كه خدا دينش را كامل كرد, و بر پيامبرش چنين نازل كرد: اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا.
راوى گفت : آن چه روزى است ؟ .
فـرمـود: ((پـيـامبران بنى اسرائيل هميشه روز تعيين جانشين را عيد مى گرفتند و عيد مسلمين روزى است كه رسول خدا(ص ) على (ع ) را به ولايت نصب كرد و آياتى از قرآن در شانش نازل كرد و دين راكامل كرد و نعمتش را بر مؤمنين تمام كرد)) ((315)) .
هـمچنين فرمود: ((اين روز روز عبادت و نماز و شادى و سپاسگزارى است چون خدا نعمت ولايت مارا به شما بخشيد من دوست دارم , شما در اين روز روزه بگيريد)) ((316)) .
در روايـتـى از فـياض بن محمد بن عمر طوسى است , كه در روز غدير خدمت امام رضا(ع ) رسيدم ديـدم حـضـرت عـده اى از ياران خويش را براى افطار در خانه خود نگهداشته و هدايايى كه شامل لـبـاس و حـتـى كفش و انگشتر مى شد, به خانه هايشان فرستاده است در خانه حضرت و اطرافيان اوحـالتى ديگر بودمستخدمان حضرت را ديدم كه همه چيز خود را نو كرده و حتى ابزارى را كه در روزهاى ديگر به كارمى بردند نو كرده اند و آن حضرت درباره فضيلت و شرف آن روز سخن مى راند ((317)) .
از ايـن گذشته از تاريخ استفاده مى شود كه مسلمانان در طول دورانهاى مختلف به اين روز توجه داشته و آن را عيد مى گرفته اند.
ابوريحان بيرونى در كتاب الاثارالباقيه نوشته است :.
روز هـيـجـدهـم , عـيـد غـدير خم مى باشد و آن نام منزلى است كه پيغمبر پس از حجة الوداع در آنـجـافـرود آمد و جهاز شتران را جمع كرد و بازوى على بن ابى طالب را گرفت و از آن جهازها بالا رفت وفرمود: هر كس را كه من مولا باشم , على مولاى اوست ((318)) .
و مـسـعـودى در كتاب التنبيه والاشراف مى نويسد: ((فرزندان و شيعيان على (ع ) اين روز رابزرگ مى شمرند)) ((319)) .
و ابن طلحه شافعى در كتاب مطالب السؤول مى نويسد:.
و ايـن روز, روز غـديـر خـم نـاميده شد و روز عيد شد چون وقتى است كه رسول خدا(ص ) او را به منزلت بلندى منصوب فرمود و از ميان تمام مردم فقط او را به اين شرافت نايل كرد ((320)) .
ثعالبى در ثمار القلوب , شب غدير را در زمره مناسبت هاى خاص ذكر كرده مى نويسد:.
شب غدير همان شبى است , كه رسول خدا(ص ) در فرداى آن در غدير خم بر پالان شتران خطبه اى خـوانـد و فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه من نصره و اخذل من خذله شيعيان اين شب را گرامى داشته آن را به عبادت زنده مى دارند ((321)) .
همچنين ابن خلكان در شرح حال المستعلى فاطمى پسر المستنصر مى نويسد:.
در روز عـيـد غـديـر يعنى هيجدهم ماه ذى الحجه سال چهارصد و هشتاد و هفت , مردم بااو بيعت كردند ((322)) .
و در شرح حال المستنصر فاطمى مى نويسد:.
او در شب پنج شنبه دوازده شب از ذى الحجه باقيمانده از سال چهارصد و هشتاد و هفت وفات كرد و اين شب همان شب عيد غدير يعنى هيجدهم ذى الحجه يعنى عيد غدير خم است ((323)) .
چـنـانـكـه در اخـبـار و روايـات و كـلـمـات مـورخان ديديم , روز غدير از آخرين سال عمر شريف نـبـى مـكـرم اسـلام (ص ) يعنى همان سالى كه على (ع ) را به خلافت منصوب فرمود به عنوان عيد شـناخته شده و ازهمان سال و همان صحرا پا به پاى مسلمين در طول زمان و گستره كشورهاى اسلامى پيش رفته است .
از نـظـر تاريخى , اين روز در زمان امام صادق (ع ) متوفاى سال 148, در زمان امام رضا(ع ) متوفاى سـال203 , در زمـان غـيبت صغرا كه فرات ابن ابراهيم كوفى و كلينى رازى مى زيسته اند, در زمان مـسعودى متوفاى سال 345, ثعالبى نيشابورى , متوفاى سال 429 و ابوريحان بيرونى متوفاى سال 430, در زمـان ابـن طلحه شافعى متوفاى 654, و ابن خلكان , متوفاى 681 هجرى قمرى به عنوان عيدشناخته شده بود.
از نـظـر گـسـتـره جـغـرافـيـايـى در مـنـاطـق شرقى جهان اسلام , يعنى ماورا النهر محلى كه ابوريحان مى زيسته , و نيشابور كه محل تولد ثعالبى است , تا رى كه زادگاه و اقامتگاه كلينى است , و تا بغداد كه محل تولد و رشد مسعودى است , تا حلب كه محل زندگى و وفات ابن طلحه شافعى و مـصـر كـه مـحـل زنـدگـى و وفات ابن خلكان است , مردم به اين عيد توجه داشته و آن را جشن مـى گـرفـته اند اين در صورتى است كه فرض كنيم هر يك از اين بزرگان از محيط زندگى خود خـبـر داده انـد, در حـالـى كـه مى دانيم اولابعضى از آنها چون مسعودى و بيرونى اكثر كشورهاى اسلامى را گشته اند, ثانيا در نوشته هاى ايشان از اين روز به عنوان عيد مسلمين ياد شده است .
عـنـصر اساسى در پيدايش هر عيد, در ميان ملتها, حادثه اى سعادت بخش و مسرت انگيز است , كه دربستر زمان اتفاق افتاده , ظرف حدوث خود را از قبل و بعد آن متمايز مى سازد آنگاه مردم , آن روز را عـيـدنـامـيـده , مـتـنـاسب با فرهنگ و آيين خود, در طول قرون و اعصار سالروزش را گرامى مى دارند.
در فـرهـنـگ اسـلامـى , ايـن عـنـصـر اسـاسـى , نعمت ناميده مى شود, و هر انسان عاقلى خود را ملزم مى داند احسان نعمت دهنده را سپاس گزارد به همين جهت يكى از روشهاى كلى دين اسلام در ايـن مـنـاسـبـت هـا تـشـريـع عبادات و اعمال ويژه اى است كه موجب نزديكى بيشتر انسان به پروردگار عالم ـ نعمت دهنده حقيقى ـ مى شود.
در روز عـيـد غـديـر نـيـز همانند ساير اعياد, عبادات و مراسم ويژه اى سفارش و برنامه ريزى شده است آداب اين عيد بزرگ از دو ويژگى بارز برخوردار است :.
1ـ آداب ايـن روز از نـظـر كـمـيـت و كـيـفـيـت بـا آداب هـيچ يك از مناسبت هاى اسلامى قابل مـقايسه نيست , به طورى كه مى توان گفت : آنچه براى روز غدير وارد شده , شامل طرحى جامع از همه كارهاى نيك , اعمال پسنديده و يك زندگى مطلوب فردى و اجتماعى است .
2ـ طـبق رواياتى كه از معصومين (ع ) در اين باره به دست ما رسيده است , هر يك از اعمال و آداب روزغدير از ارزشى والا برخوردار است , و به همين جهت پاداشى بزرگ در پى دارد.
بـنـابـرايـن روز غـديـر, مـناسبتى بس ارجمند و حساس است , كه بايد آن را گرامى داشت و تنها راه بزرگداشت و احترام اين روز, التزام به آدابى است كه اهل بيت (ع ) براى آن مقرر كرده اند.
هـرچـنـد تمام آداب اين روز هر كدام خود عملى صالح به شمار مى رود, ولى در يك دستور كلى و بـه عنوان مقدمه همين آداب در روايتى آمده است : ((هر كار نيكى در اين روز, معادل كار نيك در هشتادماه است ))
((324)).
بـنـابـراين روز غدير موقعيتى همانند ماه مبارك رمضان و شب قدر دارد از اين رو مى توان گفت عـمـل صـالـح در اين روزها و شبها هماره در حال شكفتن است در چنين اوقاتى شايسته است كه انسان فرصت را غنيمت شمرده از حسنات و خيرات بهره كافى برگيرد.
امـام رضـا(ع ) فـرمـود: ((غـديـر روزى اسـت كـه خـداونـد بـر مال كسى كه در آن عبادت كند, مى افزايد))
((325)).
عـبـادت بـه معناى عام كلمه هر كارى است كه با قصد قربت تحقق مى يابد و موجب نزديكى بنده بـه سـاحـت قـدس ربوبى مى شود در فرهنگ اسلامى عبادت به اين معنا, مى تواند در قالب هر كار مـباحى صورت بندد, يعنى اگر انسان كارهاى عادى خود را نيز با نيت تقرب به خدا و براى رضاى حضرت درست انجام دهد, همه كارهاى عادى زندگى نيز عبادت محسوب مى شوند.
عباداتى كه براى روز غدير توصيه شده است , شامل تمام انواع عباداتى است كه در اسلام مى شناسيم نماز, روزه , غسل , دعا, حمد و سپاس , زيارت , صلوات و اظهار برائت از دشمنان هر يك ادبى از آداب اين روز مبارك است .
روزه عـبادتى است كه علاوه بر وجوب آن در ماه مبارك رمضان , جز در عيد فطر و عيد قربان , در تـمـام روزهـاى سـال مـسـتـحب است ولى در پاره اى از ايام سفارش مؤكد شده است و روايات از ارزش فـوق الـعـاده آن خـبـر مى دهند يكى از آن روزها روز عيد غدير است ائمه اطهار نه تنها خود ملتزم بوده اند,اين روز را روزه بدارند, اصحاب و نزديكان خويش را نيز به روزه سفارش مى كرده اند همچنين از روايات استفاده مى شود كه اين سنت از رسول گرامى اسلام به يادگار مانده است .
از ابـن هـريـره روايـت شـده كـه هـر كـس روز هيجدهم ماه ذيحجه را روزه بگيرد, خداوند روزه شصت سال را براى او مى نويسد
((326)).
امـام صـادق (ع ) در روايـتى , ضمن توصيه مخاطب خويش به روزه اين روز مى فرمايد: ((روزه اين روز,معادل روزه شصت ماه است ))
((327)).
و در روايـت ديـگـرى مـى فـرمـايـد: ((روزه عـيـد غدير خم , نزد خدا معادل صد حج و صد عمره پذيرفته شده است ))
((328)).
هـمـچـنـيـن فرموده اند: ((روزه عيد غدير خم , معادل روزه تمام عمر دنياست , اگر كسى چنين عمرى پيداكند و تمام آن را روزه بدارد))
((329)).
هـمچنان كه بيشتر ايام و مواقع خاص , نمازى مخصوص به خود دارند, براى عيد غدير چند نماز با آدابى ويژه سفارش شده است .
سـيـد بـن طاووس (ره ) در كتاب شريف اقبال الاعمال در ضمن اعمال عيد غدير از امام صادق سه نمازروايت كرده است طبق يكى از اين روايات آن حضرت مى فرمايد:.
اين روز, روزى است كه خداوند پاسداشت حرمت آن را بر مؤمنان واجب كرده است چون در اين روز ديـنـشـان را كـامـل و نـعـمـتش را بر ايشان تمام نمود, و عهد و ميثاقى را كه در آغاز آفرينش از آنـان گـرفـتـه و بـعـد فـراموش كرده بودند, تكرار كرد و آنان را توفيق داد تا قبول كنند و از اهل انكارقرارشان نداد
((330)).
منظور از ميثاق در اين حديث شريف همان ميثاقى است كه قرآن كريم در آيه 172 سوره اعراف به آن اشاره كرده مى فرمايد: ((به يادآر هنگامى كه خداى تو ذريه فرزندان آدم را از پشت آنها برگرفت و آنها را برخود گواه ساخت , تا به پروردگارى و يگانگى او اعتراف كردند, تا در روز قيامت نگويند ما از يكتايى ويگانگى تو بى خبر بوديم )).
اين ميثاقى است كه خداوند متعال بر توحيد و يگانه پرستى از نسل بشر گرفته است .
بـنـابـرايـن از ايـن حـديث استفاده مى شود كه خداوند همان طور كه براى خداپرستى و توحيد از بـشـرپيمان گرفته , براى ولايت نيز چنين كرده است ميثاق بر توحيد, به هر صورتى كه واقع شده باشد, درمورد ولايت نيز به وقوع پيوسته است .
اگـر كـسـى مى خواهد مانند كسانى باشد, كه آن روز همراه رسول خدا بودند, و با راستگويانى كه دردوسـتـى اميرالمؤمنين با خدا و رسولش صادقانه برخورد كردند, هم مرتبه باشد و مانند كسانى باشد كه درركاب رسول خدا(ص ), اميرالمؤمنين (ع ), امام حسن و امام حسين شهيد شدند, و مانند كـسـانـى باشد, كه در زير لواى حضرت مهدى و در خيمه او هستند, و از بزرگان و نجيبان باشد, نزديك زوال ظهر ـ يعنى همان وقتى كه پيامبر اكرم و اصحابش به نزديكى غدير خم رسيده بودند ـ دو ركعت نماز بگزارد, و پس ازنماز, سجده شكر به جا آورده صد بار بگويد: شكراللّه
((331)).
آنگاه حضرت دعايى طولانى به مخاطب خويش تعليم داده كه پس از اين نماز بخواند اين دعاعمدتا شامل چند محور كلى است :.
1ـ اذعان و اعتراف به عقايد صحيح و بر حق اسلامى , چون توحيد و نبوت ,.
2ـ شكر و سپاس نعمت ولايت ,.
3ـ اظهار دشمنى با دشمنان , و دوستى با دوستان حق ,.
4ـ آرزوى ثبات قدم و پايدارى در راه حق .
در يكى از فقرات اين دعا مى خوانيم .
پروردگارا! به لطف و احسان تو بود كه ما موفق شديم دعوت پيامبرت را اجابت كنيم و او راتصديق نـماييم , به آقاى مؤمنان ايمان آوريم و نسبت به طاغوت و بت كفر ورزيم پس آن را كه ما به ولايت بـرگـزيـديـم , والـى مـا گـردان و بـا پيشوايانمان محشور كن , كه ما با يقين , به ايشان گرويده تـسـلـيـم امرشان شده و به ظاهر و باطن , شاهد و غايب , و مرده و زنده ايشان ايمان آورده ايم و به پيشوايى و سرورى ايشان خشنود و راضى هستيم .
آنـهـا بـراى وسـاطـت بـيـن مـا و خـدا كـافـى هـسـتـند, به ديگرى نياز نيست , جايگزينى براى ايشان نمى خواهيم و جز ايشان همدم و همرازى نگيريم
((332)).
در فرازى ديگر از اين دعا آمده است :.
خـدايـا تو را گواه مى گيريم كه دين ما همان دين محمد و آل محمد و سخن ما همان سخن آنان اسـت ديـن مـا ديـن ايـشـان است همان مى گوييم كه ايشان گفتند و بدان مى گرويم كه ايشان گـرويدند هر چه را آنها انكار كردند, ما نيز منكريم هر كه را دوست داشتند, ما نيزدوست داريم هر كه را دشمن داشتند ما نيز دشمنى مى كنيم هر كه را لعنت كردند, لعنت مى كنيم از هر كه بيزارى جستند بيزارى مى جوييم , و رحمت مى فرستيم بر هر كس كه ايشان رحمت فرستادند
((333)).
ايـن نـماز تجلى روح توجه به نعمتهاى الهى و شكر گزارى حقيقى از نعمتهاست به جا آوردن اين نمازدر نزديكى ظهر روز غدير نشانه آن است , كه نمازگزار مى داند در اين هنگام جبرئيل امين به منظور ابلاغ حساس ترين پيام الهى
((334))و اساسى ترين ركن دين نازل شده و اصل ولايت را براى بـشر به ارمغان آورده است ولايت , ضامن بقاى اصل دين و روح شريعت و پشتوانه توحيد و رسالت و حـامـى فضيلت و تقوادر جامعه بشرى است , اصلى است كه اقامه قسط را كه هدف اصلى از ارسال رسـولان الهى و انزال كتب آسمانى است به عهده دارد
((335))اصلى كه اگر ابلاغ نشود, رسالت الهى به انجام نرسيده است
((336)).
نـمـازگـزار بـه ايـن هـمه توجه دارد و به منظور شكرگزارى از اين نعمت عظمى سر بر سجاده عـبـوديـت مى نهد, و شاكرانه در پيشگاه ربوبى پيشانى به زمين مى سايد و خاضعانه دست توسل به ذيـل عـنـايـت حـق بـر مى دارد كه هميشه او را در اين مرتبه بلند حفظ, و سراسر حياتش را از اين چـشـمـه فـياض سيراب كند وچنين است كه همرتبه ياران رسول خدا و همسنگ مجاهدان صدر اسـلام مـى شود با شهدايى برابرى مى كند كه در ركاب اميرالمؤمنين , امام حسن و امام حسين (ع ) شـاهـد مـقـصـود را در آغوش كشيده اند وهمانند كسانى است كه زير لواى مهدى آل محمد(ص ) شمشير مى زنند و در خيمه او هستند.
زيـارت سـرچـشـمـه زلال وصـل اسـت كه در پى تلاش مشتاق مهجور, در اجابت عطش اشتياق , دسـت مـى دهـد و جـان او را از صافى وصل سيراب و روحش را در جارى قرب از داغ فراق تطهير مـى كند زيارت ,محصول مهر و اجر صبرى است كه مردان راه را مى دهند و زيارتنامه نامه ناخوانده روزگار وصل ومهرورزى است .
آنـچـه زائران در حـرمـهـاى مـعصومين (ع ) مى خوانند, در حقيقت مجموعه اى از عرض ارادت و مودت و آموزه هاى صحيح است كه شخص زاير در ملاقات با معصوم , به او عرضه مى دارد و تائيد او را مى گيردو اين شيوه اى است كه از سلف صالح به يادگار مانده است .
روز غـديـر, روز ولايـت و وصايت است روزى است كه به حضرت اميرالمؤمنين (ع ) تعلق داشته به نام نامى آن بزرگوار به جشن و سرور اختصاص يافته است از اين جهت يكى از آداب مهم آن تجديد عـهـد وبـيعت و ايجاد رابطه معنوى با صاحب ولايت است بر شيعه مشتاق است كه در اين روز, در پيشگاه وصى رسول اعظم بايستد و به دستور آن حضرت با جانشينش بيعت كند و هر سال اين عهد را تـجـديدنمايد و در آستانه باب علم نبى (ص ) عقايد خود را عرضه كند, و نامه باورهاى خود را به مهر تاييد آن امام همام بيارايد.
در روايـتـى اسـت كـه امـام رضـا(ع ) فـرمـود: ((هـر جـا كـه هستى , سعى كن روز غدير نزد قبر مـطـهرحضرت اميرالمؤمنين (ع ) حاضر شوى زيرا در اين روز خداوند متعال گناهان شصت ساله اهل ايمان رامى بخشد و دو برابر ماه رمضان و شب قدر و شب عيد فطر از آتش جهنم آزاد مى كند))
((337)).
در صـورتـى كـه حـضـور در كـنار قبر شريف آن حضرت ميسور نباشد, مى توان از دور آن حضرت رازيارت كرد.
از ائمـه اطـهـار بـراى روز غـديـر سـه زيارت نقل شده است كه هر سه را مى توان از دور و نزديك خـوانـدمـشـهورترين آنها زيارت امين اللّه است كه از نظر متن كوتاه و مختصر و از نظر سند بسيار متقن و معتبراست در اين زيارت , خطاب به ساحت قدسى اميرمؤمنان مى خوانيم :.
سـلام بـر تـو اى امـيـن و حـجت خدا در روى زمين شهادت مى دهم اى اميرمؤمنان كه تو در راه خـداچـنانكه شايسته بود كوشيدى , به كتاب او عمل كردى و از روشهاى پيامبرش پيروى نمودى , تـاوقـتـى كـه خـدا بـهـترين پاداش خود را براى تو در نظر گرفت و تو را به جوار خويش خواند و روح بـنـلـدت را كـنـار خـود آورد و هـر چـنـد تـو بـر تـمام خلايق برهانهاى كافى داشتى , خدا با شهادتت حجت را بر دشمنان تو تمام كرد.
الـهـى ! دلهاى اهل خشوع حيران توست , راه به روى مشتاقان كويت باز است , آنان كه قصد كوى تو كـرده انـد, نـشانه هاى واضح دارند قلوب آنان كه بر تو وارد مى شوند, از غير تو خالى است آنكه تو را بـخـوانـد, صـدايـش بـه بالا مى رود, و درهاى اجابت به رويش گشوده است و آنكه با تو رازگويد دعايش مستجاب است توبه آنكه به سوى تو بازگردد مقبول است هر كس از خوف تو گريه كند, بر قـطـرات اشـكـش رحـمت آورى , هر كس تو را به يارى طلبد ياريش مى كنى , هر كس از توكمك بـخـواهـد, بـه او كمك مى رسانى وعده هايى كه به بندگان داده اى عمل مى كنى , و هر كس ازتو بخواهد, لغزشهايش را ناديده مى گيرى
((338)).
يـكـى از آداب عـيـد غـديـر, احـسان و نيكى به اهل ايمان است در اين باب , سفارشهاى فراوانى از ائمه اطهار(ع ) رسيده است از نشانه هاى اهميت احسان در اين روز, آن است كه :.
اولا: در اخـبـار و روايـات , با عناوين گوناگون و مختلفى به آن سفارش شده است انفاق , احسان , يـارى ,مـساوات , هديه دادن , مهمانى كردن , اطعام , افطارى دادن , عطوفت و مهربانى و تلاش در رفـع حوايج برادران ايمانى از جمله عناوينى است كه براى توصيه به احسان و در اخبار و روايات به كار رفته است .
نظرات شما عزیزان: